مطالعات ناحیه ای
حسین قدس؛ محمدرضا بمانیان؛ حسین مرادی نسب
چکیده
هدف از پژوهش حاضر واکاوی تأثیر تصورات شناختی مخاطبان بر خوانایی محیط در خیابان ستارخان، فلکه اول تا فلکه دوم صادقیه شهر تهران است. روش پژوهش از نوع کیفی-کمی با راهبرد همبستگی و رویکرد توصیفی تحلیلی است. در این پژوهش 3 مؤلفه اصلی «کیفیت عناصر ساختاری مسیر (جدارهها، پیادهروها و میادین)»، «میزان و کارکرد قرارگاههای رفتاری-عملکردی» ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر واکاوی تأثیر تصورات شناختی مخاطبان بر خوانایی محیط در خیابان ستارخان، فلکه اول تا فلکه دوم صادقیه شهر تهران است. روش پژوهش از نوع کیفی-کمی با راهبرد همبستگی و رویکرد توصیفی تحلیلی است. در این پژوهش 3 مؤلفه اصلی «کیفیت عناصر ساختاری مسیر (جدارهها، پیادهروها و میادین)»، «میزان و کارکرد قرارگاههای رفتاری-عملکردی» و «مؤلفههای احساس رضایت از محیط» و 27 متغیر کمی-کیفی در راستای بازخوانی میزان خوانایی در مسیر فلکه اول تا فلکه دوم صادقیه در شهر تهران مورد تحلیل قرار گرفتهاند. پایایی ابزار با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ مورد تائید قرار گرفت. برای تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نمونههای پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده از میان افراد ساکن-شاغل و یا در حال تردد در محدوده مورد مطالعه انتخاب شدند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران برابر با 200 نفر تعیین گردید. نوآوری پژوهش در تحلیل مؤلفههای خوانایی در یک بستر شهری از دیدگاه استفاده کنندگان آن فضا است. در نهایت با بررسی محدوده مورد مطالعه با توجه به متغیرهای خوانایی مشخص شد که این مسیر علیرغم اینکه یک راه عملکردی مهم میان مخاطبان است. ولی از نظر مؤلفههای خوانایی امتیاز متوسط و متوسط به پایین دارد و صرفا یک سیمای اجباری و سلیقهای از خود به نمایش گذاشته است.
محیط زیست شهری
محمود عنانهاد؛ حمزه غلامعلی زاده؛ فرزانه اسدی ملک جهان
چکیده
محلههای شهری با توجه به خاطرات فردی و جمعی در ذهن شهروندان منطقه جایگاه ویژهای دارند. ازاین رو، مفهوم سکونت و شکلگیری آن در رابطه انسان با مکان، با برآورده شدن نیازها و رفتارهای انسان ارتباط تنگاتنگی دارد. در این رابطه هویت به مثابه بخشی از احراز حسِ بودن و تعلق از ضرورت هایی میباشد که لازم است در طراحی محیطهای سکونتی ...
بیشتر
محلههای شهری با توجه به خاطرات فردی و جمعی در ذهن شهروندان منطقه جایگاه ویژهای دارند. ازاین رو، مفهوم سکونت و شکلگیری آن در رابطه انسان با مکان، با برآورده شدن نیازها و رفتارهای انسان ارتباط تنگاتنگی دارد. در این رابطه هویت به مثابه بخشی از احراز حسِ بودن و تعلق از ضرورت هایی میباشد که لازم است در طراحی محیطهای سکونتی مورد توجه قرار گیرد. هدف کلی از پژوهش حاضر، شناخت عناصر مؤثر در ایجاد حس تعلق به مکان، به منظور رهیافتی جهت حفظ هویت واحدهای مسکونی در محله شهری است. این مطالعه بهصورت موردی در محله قدیمی و با ارزش ساغریسازان رشت صورت پذیرفت. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، برمبنای استدلال منطقی و با استفاده از راهبرد ترکیبی (کیفی- کمّی) است. برای بررسی خانهها و بناهای بومی مورد مطالعه، پرسشنامه سنجش شاخص ها تهیه و تنظیم و در بین 47 ساکنین این بافت قدیمی توزیع گردید ، سپس اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار SPSS تحلیل شدند. ارزیابی نتایج حاکی از وابستگی معنادار ساکنین در واحدهای مسکونی قدیمی، نسبت به آپارتمانسازیهای جدید در محله ساغریسازان است. از جمله علل این قضیه عبارتند از: مشکلات اقتصادی، فرهنگی و زیرساختی موجود در بافت قدیم، یکنواختی محیط و بلندمرتبه سازی، کاهش هویت بومی، فقدان حس زندگی جمعی، مهاجرپذیری، فقدان خاطرات جمعی در آپارتماننشینی، عدم اُنس با محیط، تغییر نگرش مردم به زندگی.