spatial analysis of crime in the Urban Obsolete Texture, Case Study: Neighborhood Harandi, District 12 Tehran

Document Type : Science - Research

Authors

1 Professor of Geography and Urban Planning Department, Tehran University- Faculty of Geography

2 Ph.D. Student of Geography and Urban Planning, University of Tehran

Abstract

Crime as the most important social problems in many cities in the world that has a negative impact on the lives of people with mental, physical and financial shares. This article aims to inefficient spatial analysis of crime in the context of the neighborhood martyr Tehran Harandi District 12 is performed. The research method in this study is an analysis and matching to identify and understand patterns of crime in the neighborhood Harandi statistics and graphics based on GIS is used, the information needed for the amount and type of crime as a library of Tehran Police is derived. The findings showed that crime hotspots in the neighborhood Harandi are randomly distributed. On the other hand high levels of exhaustion, high permeability, and the presence of vacant lots and abandoned as well as the lack of some required applications of citizens, to increase geographical distribution and type of crime rate and the formation of spatial patterns of crime have been effective. It seems that with the improvement and renovation of old ones and modifying the physical and physical spaces, widening the passages under 6 meters and make way for streets impasse, locate police centers and recreational spaces and leisure healthy increase in official monitoring in this area can be possible the vulnerability of these communities and reduce crime.

Highlights

Characteristic density estimation method has been used to identify and analyze the features of the massifs of the Harandi neighborhood.

Keywords

Main Subjects


مقدمه

امروزه در تمامی شهرهای جهان، به‌ویژه کلان­شهرها، افزایش نرخ جرم و جنایت نگران‌کننده است و به یکی از دغدغه­های مهم شهروندان، نهادها، رهبران و مقامات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جوامع تبدیل‌شده است. به نظر می­رسد در قرن حاضر محیط­های نامطلوب شهری مشکلات بسیاری را برای امنیت شهروندان ایجاد کرده است و در رشد آسیب­های اجتماعی مؤثر بوده­اند (کمالی، 1390: 73). به‌طوری‌که با گسترش فیزیکی و اجتماعی شهرها و تبدیل‌شدن آن‌ها به مراکز ناهمگن جمعیتی، اجتماعی و فرهنگی، میزان ناهنجاری­های شهری نیز افزایش‌یافته است. هم‌چنین، محیط اجتماعی و مسکونی افراد، ساختارهای نامناسب شغلی، ناکامی اجتماعی و فقر اقتصادی، زمینه بروز آسیب­های شهری و رشد بی­رویه و لجام‌گسیخته ناهنجاری­ها را فراهم کرده است (پیشگاهی فرد و همکاران، 1390: 82). با گسترش این آسیب­ها، امنیت رنگ می­بازد و جرائم بالا می­رود و مردم در کنش­های اجتماعی محتاطانه عمل کرده و با هر اتفاقی ترس و دلهره در آنان دوچندان می­شود و درنتیجه احساس ناامنی می­کنند (کمالی، 1390: 73). بنابراین یکی از موانع حضور مردم در فضاهای شهری احساس عدم امنیت است (مدیری، 1385: 13-12).

کشور ایران نیز همانند اکثر کشورهای دنیا طی نیم‌قرن اخیر درزمینۀ شهرنشینی دگرگونی­های زیادی به خود دیده است، مهاجرت از روستا به شهرها، گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت شهری باعث شده است تا میزان انحرافات اجتماعی نیز نرخ بالایی به خود بگیرد (بیات رستمی و همکاران، 1389: 3). به‌طوری‌که نظرسنجی انجام‌شده در هشت شهر بزرگ ایران برای تعیین میزان احساس امنیت آنان نشان داد، 81% ساکنان این شهرها احساس ناامنی می­کنند که برخی از عوامل ایجاد ناامنی، علل محیطی داشته­اند (طاهرخانی، 1381: 88).

ازجمله شهرهای ایران که میزان جرائم آن قابل‌توجه بوده است و به دلیل مرکزیت کشوری و ویژگی الگو بودن آن نیاز به توجه بیش‌تری در این زمینه دارد، شهر تهران است. فضاهای بی­دفاع در شهر تهران به دلیل رشد و گسترش فیزیکی و جمعیتی از یک‌سو و تخریب مناطق قدیمی بسیار افزایش‌یافته است؛ در این میان محله شهید هرندی (محله دروازه غار سابق) یکی از محله­های واقع در بخش مرکزی تهران (ناحیه 4 منطقه 12) است که باوجود سابقه تاریخی و حتی اجتماعی- اقتصادی طولانی امروزه به یکی از محله­های مسئله­دار و پرآسیب شهر تهران تبدیل‌شده است به‌گونه‌ای که از آن محله به‌عنوان یک محله رهاشده یا فرا پاشیده و روبه‌زوال دارای مسائل اجتماعی، کالبدی، اقتصادی، زیست­محیطی و امنیتی حاد نام می­برند.

در اعلامیه جهانی حقوق بشر، امنیت در ردیف آزادی قرارگرفته است و دولت­های مسئول تأمین این حقوق و برقراری امنیت در شهرها هستند. جان لنگ در مدل نیازهای انسانی، امنیت را به‌عنوان یکی از نیازهای اساسی در مرتبه دوم تقسیم‌بندی خود قرار می­دهد (Carmona et al,2003: 10).‌ جرائم شهری نیز موجب تحمیل هزینه­های بسیار گزافی در سطوح فردی، اجتماعی و ملی می­گردند (Mc Collister et al, 2010: 90). بنابراین التفات به مقوله امنیت شهری ازآن‌جهت اهمیتی مضاعف دارد که افزایش جرم در کلان‌شهرها نه‌تنها موجب ایجاد ناامنی، هرج‌ومرج و آشفتگی زندگی شهروندان شده، بلکه باعث شده که بخش عمومی جامعه بودجه و هزینه کلان، نیرو و زمان بسیاری را صرف کشف جرائم، دستگیری مجرمین، رسیدگی­های قضایی و نگهداری و مجازات آن‌ها نمایند. لذا، این مسئله هزینه­های مادی و معنوی گسترده­ای بر دوش جامعه می­گذارد (رحیمی، 1385: 5). ازاین‌رو، با توجه به گستردگی شهرنشینی و رواج نا‌امنی اجتماعی در شهرها مطالعه موضوع امنیت، عوامل زمینه­ساز آن و راهکارهای تقویت امنیت در شهرها ضرورت می­یابد (کامران و شعاع برآبادی، 1388: 28).

محله هرندی به دلیل پیچیدگی­های ساختاری و کارکردی و شرایط خاص کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر آن، با نرخ بالای جرم و ناهنجاری­های اجتماعی مواجه است. به عبارتی، یکی از مهم­ترین مشکلات این محله میزان بالای جرم و جنایت و ناهنجاری اجتماعی است؛ بنابراین این پژوهش به شناسایی و درک الگوهای مکانی بزهکاری در سطح محله با استفاده از مدل­های آماری و گرافیک مبنا در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) می­پردازد.

 

روش تحقیق

روش تحقیق در مقاله حاضر تحلیلی- تطبیقی است که در آن برای شناسایی و درک الگوهای مکانی بزهکاری در سطح محله از مدل­های آماری و گرافیک مبنا در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده‌شده است. مهم­ترین آزمون­های آماری مورد استفاده در این پژوهش آزمون مرکز متوسط و بیضی انحراف معیار بوده است و از بین آزمون­های خوشه­بندی، شاخص نزدیک‌ترین همسایه برای شناسایی کانون­های جرم خیز به کار گرفته‌شده است. در این پژوهش‌ علاوه بر آزمون­های آماری، برخی از روش­های آماری گرافیک مبنا ازجمله روش تخمین تراکم کرنل به کار گرفته‌شده است. دراین‌ارتباط داده­های مربوط به جرائم موردمطالعه به‌صورت وقایع نقطه­ای در محدوده محله هرندی در نظر گرفته‌شده است.

 

سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS استفاده‌شده است. جامعه آماری پژوهش مجموع کل جرائم مرتبط با سرقت است که در دوره زمانی یک‌ماهه در محدوده محله هرندی به وقوع پیوسته است و در کلانتری منطقه 12 ثبت شدند.

 

محدوده موردمطالعه

محله هرندی در ناحیه 4 منطقه ۱۲ شهرداری تهران قرار دارد. این محله که یکی از قدیمی‌ترین و تاریخی‌ترین محلات شهر تهران هم محسوب می‌شود، در مرکز تهران قرارگرفته است. این محله از جنوب به خیابان شوش، از شمال به خیابان مولوی، از شرق خیابان ری و از غرب به خیابان خیام محدود می‌شود که درواقع می‌توان گفت در قلب تهران واقع‌شده است (نقشه 1). هم‌چنین این محله با ۱4۰ هکتار وسعت (۲/۳ درصد محدوده تهران) و ۲۷۰۰۰ نفر جمعیت (۳/۷ درصد جمعیت کلان‌شهر) بیش از سه‌چهارم تهران ناصری (مرکز تاریخی تهران) را پوشش می‌دهد. از سوی دیگر بیش از 27% سطح محله بیش از 400 سال و 73% از بافت بیش از 200 سال قدمت دارد (ارشد و درویشی فرد، 1393: 114).

 

 

 

نقشه 1. موقعیت محدوده موردمطالعه در منطقه 12

 


پیشینه پژوهش در جهان و ایران

از دیرباز اندیشمندان مباحثی را در ارتباط با موضوع تأثیر محیط جغرافیایی بر ناسازگاری­های اجتماعی اختصاص داده­اند. هم‌چنین، توجه و علاقه به تحلیل فضایی و مکانی و به‌طورکلی، بررسی رابطه مکان و جرم طی چند سال اخیر در محافل علمی جهان افزایش‌یافته است‌(Anselin et al, 2000: 213)؛ به‌طوری‌که بسیاری از تحقیقات انجام‌گرفته در حوزه جرم و فرصت­های محیطی در اصل بخشی از دستور­العمل پیشگیری محیطی از جرم محسوب می‌شود (کلارک و جعفریان، 1387: 346).

سابقه پژوهش درزمینۀ جغرافیای جرم را به کارهای اولیه اکولوژیست­های فرانسه "کتله[1]‌ و گری[2]"‌در نیمه اول قرن 19 نسبت می­دهند‌(شکویی، 1369: 45) که برای نخستین بار بررسی­های مبتنی بر اصول و روش­های آماری پیرامون محیط جغرافیایی و جرم، در پژوهش­های این دو اکولوژیست متولد شد (کلانتری، 1380، 54).

آغاز بروز نظریه­ها در خصوص افزایش امنیت در شهرها با توجه به محیط را می‌توان از دهه 60 میلادی به بعد در آمریکا دانست. جین جاکوبز[3] نخستین کسی است که در سال 1961 در اثر خود تحت عنوان "مرگ و حیات شهرهای بزرگ آمریکایی" به این موضوع پرداخت و او معتقد بود که نظارت معمولی شهروندان به قابلیت حیات شهر کمک می­کند به طوری که با طراحی و برنامه­ریزی مناسب شهری می‌توان امکان کنترل اجتماعی برای پیشگیری از جرم و جنایت را فراهم کرد. به عقیده­ی جفری[4]، جاکوبز بود که نخستین جرقه­های مربوط به چگونگی ارتباط شرایط محیطی با پیشگیری از جرم را بیان کرد (Jeffery & Zahm, 1993: 332).

در سال 1969 میلادی جفری اولین کسی بود که عبارت پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی[5] را به کاربرد و به برنامه­ریزی شهری و طراحی ساختارهای شهری و واحدهای همسایگی به‌منظور کنترل و پیشگیری از جرم و جنایت تأکید داشت. بر‌اساس نظر جفری، مراقبت­های طبیعی شهروندان و طراحی اصولی و صحیح ساختمآن‌ها و فضاهای شهری عامل مهم کنترل جرائم شهری است. هم‌چنین می‌توان گفت کتاب فضای مقاوم نوشته اسکار نیومن[6] نیز در شکل­گیری این نگرش تأثیر و نفوذ ویژه­ای داشته است (جیسون و ویلسون، 1390: 22).

اردوغان[7] و همکارانش (2011)، در پژوهشی پنج جرم را در کشور ترکیه موردبررسی و تحلیل قراردادند و به این نتیجه رسیدند که فعالیت­های مجرمانه در زمان و مکان به‌صورت غیر تصادفی اتفاق می­افتد. هم‌چنین، همه جرائم به‌جز جرائمی که مربوط به اسلحه گرم و سرد هستند، در کشور ترکیه بر روی ماتریس به‌صورت خوشه­ای توزیع‌شده‌اند و در غرب و جنوب غرب ترکیه به‌صورت خوشه­های بزرگ هست که دلیل آن وقوع جرائم کلاه‌برداری و سرقت در این مناطق می‌باشد. ونگ[8] و همکاران (2013)، در پژوهش خود دریکی از شهرستآن‌های ایالت متحده با استفاده از الگوی افتراق مکانی (GD Patterns) به ارزیابی توزیع فضایی جرم پرداختند و نتایج پژوهش آن‌ها حاکی از آن است که مدل HOT در شناسایی نقاط جرم خیز دقیق‌تر از مدل HSA عمل کرده است.

جان و کوین (2017)، در پژوهش خود تحت عنوان تغییر در سطح جرم بین شهرهای کوچک و بزرگ به این نتیجه رسیدند که با افزایش نابرابری درآمد و ناهمگونی نژادی و قومی جرم نیز افزایش می­یابد و این نابرابری در شهرهای بزرگ بیش‌تر به چشم می­آید. مارس و جنز (2017)، نیز در تحقیقی تحت عنوان شرایط منطقه­ای مهاجرت، جرم و جنایت: شواهدی از یک سیاست تخصیصی در آلمان به این نتیجه رسیدند که میزان جرم و جنایت بستگی زیادی به شرایط منطقه­ای دارد، با افزایش میزان تراکم جمعیت در مناطقی که میزان زیادی از مهاجران خارجی در خود جذب نموده است جرم نیز افزایش می­یابد.

در ایران نیز علاوه بر ترجمه بخشی از مطالعات صورت گرفته دیگر کشورها مطالعاتی نیز انجام‌گرفته است که ازجمله مطالعات متأخر می‌توان به مقاله بیات رستمی و همکاران‌(1389)، اشاره کرد که به این نتیجه دست‌یافتند شهرهایی که از رویکرد طراحی محیطی استفاده کردند در مبارزه با بزهکاری و افزایش ایمنی و آسایش مردم خود توفیق بیش‌تری داشتند. هم‌چنین، در پایان پیشنهاد‌هایی برای توانمندسازی معابر و محلات در برابر بزهکاری از طریق طراحی محیطی مطرح نمودند. یافته­های پژوهش کلانتری و همکاران (1390)، نشان می­دهد که ازجمله دیدگاه­های مطرح درزمینۀ تحلیل و تبیین رابطه مکان و بزهکاری، نگرش پیشگیری جرم از طریق طراحی محیطی است و مطابق این نگرش می‌توان با اصلاح نوع طراحی واحدهای مسکونی و با در نظر گرفتن محله­های هم‌جوار آن از ارتکاب جرائم علیه اموال پیشگیری کرد.

حیدری و همکاران (1390)، در پژوهشی با عنوان "پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی"به این نتیجه رسیدند که با توزیع متعادل کاربری­های مختلف در سطح شهر از یک‌سو، می‌توان باعث افزایش نظارت اجتماعی در مناطق خلوت شهر و از سوی دیگر باعث کاهش تراکم بیش‌ازحد جمعیت و فعالیت­ها در بخش‌های متراکم شهر شد و بدین طریق می‌توان از بروز جرائم پیشگیری کرد. ادیبی سعدی نژاد و عظیمی (1390)، در مقاله­ای امنیت در سطح محلات شهر بابلسر را از دید شاخص­های کالبدی مورد تحلیل قراردادند و نتایج پژوهش آن‌ها نشان می‌دهد که محلات 3، 4، 5 و 15 از منظر شاخص‌های موردبررسی دارای بهترین شرایط در ارتباط بافرم کالبدی پیشگیری جرم را دارا می‌باشند. هم‌چنین، محلاتی که دارای کم‌ترین استاندارد­ها جهت کاهش بروز جرم هستند درواقع در موج چهارم توسعه­ شهر بابلسر عمدتاً در قالب اضطرار شکل‌گرفته شدند و محل سکونت افراد کم‌درآمد می‌باشند.

کلانتری و جباری (1392)، در مقاله خود به بررسی رابطه نوع و میزان کاربری اراضی شهری در شکل­گیری الگوهای فضایی بزهکاری در منطقه 19 شهر تهران پرداختند و نتایج پژوهش آن‌ها حاکی از آن است که نوع و میزان کاربری­ها در این بخش از شهر تأثیر بسزایی در الگوهای بزهکاری داشته است و در کاربری­های تجاری واداری که حدود 9/1 درصد از کل مساحت منطقه را تشکیل می­دهد، بیش‌ترین میزان جرائم موردمطالعه واقع‌شده است.

هم‌چنین، زیاری و همکاران (1395)، در مقاله­ای تحت عنوان "بررسی فضاهای بی­دفاع شهری در سطح محله (موردمطالعه: محله هرندی تهران)"به این نتیجه رسیدند که بین بلوک­های مختلف محله ازنظر بی­دفاع بودن فضاها تفاوت زیادی وجود دارد و نتایج پهنه­بندی محله هرندی ازنظر فضاهای بی­دفاع حاکی از منطبق بودن بی­دفاع­ترین بلوک محله پارک هرندی و فضاهای اطراف آن می­باشد.

 

مبانی نظری

امروزه مطالعات جغرافیای شهری به مرزهای جدیدی گام نهاده است و افق‌های نوینی را در زمینه بررسی مسائل شهر گشوده است. لذا، توجه به کیفیت زندگی، رفاه اجتماعی، توزیع عادلانه درآمد، ثروت و امکانات، توجه به تأثیر فضا و ساخت‌وسازهای شهر در رفتارهای فردی و اجتماعی، بررسی جغرافیایی جرم و جنایت و ناهنجاری‌های اجتماعی در شهرها و هم‌چنین طراحی محیط شهری برای پیشگیری از جرم و کاهش سطح جرائم شهری را می‌توان ازجمله مباحث نوین و جدید در نظر گرفت.

تحلیل جغرافیایی و فضایی جرائم در حوزه شهرها از گرایش‌های نوینی است که در تلاش است تا این جنبه از مسائل شهری بشر امروز را موردمطالعه قرار دهد و با تکیه‌بر ابزار و فناوری‌های تحلیل جغرافیایی جهت مقابله با ناهنجاری‌های اجتماعی و پیشگیری از جرم راهبردها و راهکارهای مناسب ارائه دهد.

هر فرد در قالب زمان و مکان مشخصی زندگی می‌کند و با توجه به کنش‌های فردی و اجتماعی خود درگیر با مکآن‌های خاص و در تعامل باکسانی است که به شیوه اجتماعی با او زندگی می‌کنند، بنابراین ایفای کارکردهای اساسی او و هم‌چنین تأثیر متقابل بین فرد، اجتماع و محیط پیرامون او در این فضا قرار دارد. رابطه فضا و محیط شهری با رفتارهای اجتماعی از نوع منفی و ناهنجار آن ازجمله مباحثی است که در بررسی جغرافیای جرائم شهری اهمیت دارد؛ درواقع این موضوع که طی چند دهه اخیر به مطالعات جغرافیای شهری افزوده‌شده است چارچوب عملی معینی را برای تحلیل فضایی و مکانی جرم و مطالعه رابطه ناهنجاری‌ها با فضا و زمان را در محدوده شهرها فراهم می‌نماید.

به‌طورکلی، در این مطالعات چگونگی پیدایش، کیفیت و نحوه پراکندگی اعمال مجرمانه در محدوده جغرافیایی شهر موردبررسی قرار می‌گیرد و به کمک نمایش فضایی اعمال مجرمانه و تلفیق این اطلاعات با داده‌های مکانی محل ارتکاب جرائم و شاخص‌های اجتماعی، اقتصادی مجرم و محل سکونت او، امکان شناسایی کانون‌های جرم خیز[9]، پیش‌بینی محل‌های احتمالی وقوع ناهنجاری در محدوده شهر فراهم می‌شود. درنهایت، این اطلاعات به شکل مؤثری می‌تواند به کاهش میزان جرائم در سطح شهر و پیشگیری از بزهکاری و افزایش ایمنی کمک نماید (کلانتری، ۱۳۸۰: ۶۴-۶۳). در بررسی‌های جغرافیایی جرائم شهری به چهار عامل کلیدی قانون[10]، مجرم[11]، بزه دیده[12] (شی‌ء یا شخص) و مکان جرم[13] (محدوده خاص زمانی و مکانی که وقایع مجرمانه در آن اتفاق می­افتد) بسیار تأکید می‌شود (کلانتری، ۱۳۸۰: ۶۴).

آنچه مسلم است برخی مکآن‌ها به دلیل ساختار کالبدی خاص و هم‌چنین ویژگی‌های اجتماعی، اقتصادی ساکنان آن امکان و فرصت بیش‌تری برای وقوع جرم‌دارند، در نقطه مقابل برخی مکآن‌ها مانع و بازدارنده فرصت‌های مجرمانه هستند. همین امر موجب می‌شود تا بزهکاران در انتخاب محل بزهکاری خود به دنبال کم‌خطرترین و مناسب‌ترین فرصت‌ها و شرایط مکانی برای ارتکاب عمل مجرمانه باشند.

بنابراین، شناسایی شرایط مکانی به وجود آورنده و تسهیل‌کننده این فرصت‌ها و ارائه رهنمود برای تغییر این شرایط و تبدیل آن به فضاهای مقاوم در برابر ناهنجاری‌های اجتماعی[14] از مهم‌ترین اهداف بررسی‌های جغرافیایی جرم و جنایت در شهرها محسوب می‌شود. ازاین‌رو، در این مطالعات سعی می‌شود ضمن بررسی توزیع فضایی اعمال مجرمانه و تحلیل آن، وابستگی میان عوامل محیطی و شرایط اجتماعی، اقتصادی مکآن‌های جرم خیز[15] در محدوده‌های جغرافیایی مشخص شود. از طرفی، با تهیه نقشه‌های بزهکاری رابطه فضای زندگی و حوزه‌های اجتماعی شهر با رفتارهای ناهنجار مشخص شود و بدین‌وسیله پیش‌بینی احتمالی محل‌های وقوع انواع جرائم در برخی محدوده‌های شهر امکان‌پذیر می‌گردد (کلانتری، ۱۳۸۰: ۶۵).

 

نظریات مرتبط با بزهکاری

نظریه ارتباط جرم با تراکم جمعیت

مطابق این نظریه، افزایش جرم و جنایت رابطه مستقیمی با

 

افزایش تراکم جمعیت دارد. در سال ۱۹۶۸ آنگلز[16]، در بررسی جرائم خیابانی کالیفرنیا ارتباط بین جرم و تراکم جمعیت را اثبات نمود و هم‌چنین معتقد به وجود افزایش جرم و تراکم فعالیت‌ها در خیابآن‌های شهر شد (کلانتری، ۱۳۸۰: 80).

 

بی­سازمانی اجتماعی و آنومی

بر‌اساس یک دید کلی، جرم شامل رفتاری است مخالف نظم اجتماعی که مرتکب آن را در معرض مجازات یا اقدامات تأمینی (ترتیبی، مراقبتی و درمانی) قرار می­دهد (گلدوزیان، 143:1369). جرم، سازه­ای اجتماعی است که بر نقض ارزش­های مشترک جامعه توسط یک فرد یا گروه دلالت دارد. افزایش جرم و تنوع آن در جوامع شهری نه‌تنها با اصول نظم اجتماعی تعارض دارد، بلکه به همراه خود، هدر رفتن منابع اقتصادی، سرخوردگی شهروندان و وخامت کلی در کیفیت زندگی را به ارمغان می­آورد و با کاهش امنیت اجتماعی، پایه­های زندگی اجتماعی را تهدید می­کند (احمدآبادی و همکاران، 1387: 37). ازنظر چارچوب نظری، نظریه‌های بی‌سازمانی اجتماعی و آنومی (که از آن تحت عنوان نظریه فشار نیز یاد می‌شود) از سنت‌های تحقیقی و نظری متفاوتی به وجود آمدند. اگرچه، به لحاظ این‌که آن‌ها موضوع مشترکی دارند، معمولاً در یک‌فصل منظور می‌شوند، هرکدام از آن‌ها نظم، ثبات و هماهنگی اجتماعی را منها ایجاد همنوایی می‌دانند، درحالی‌که بی‌نظمی و عدم هماهنگی را منشأ بروز جرم و انحراف محسوب می‌کنند.

یک نظام اجتماعی (یک جامعه، اجتماع، یا خرده نظام در درون یک جامعه) در صورتی تحت عنوان یک نظام اجتماع سازمان‌یافته و هماهنگ توصیف می‌شود که در زمینۀ هنجارها و ارزش‌های آن نوعی اتفاق‌نظر درونی و اجماع رأی وجود داشته باشد. هم‌چنین، میان اعضا همبستگی قوی به وجود آید و تعامل اجتماعی به‌گونه‌ای منظم در آن جریان یابد. برعکس، درصورتی‌که در همبستگی و انسجام اجتماعی آن خللی به وجود آید، با کنترل اجتماعی در آن دستخوش زوال شود یا بین اجزا و عناصر آن تفرقه و پراکندگی به وجود آید، نظامی بی‌سازمان و آنومیک (نابسامان) توصیف می‌شود (آکرز و سلرز[17]، ۲۰۰۴).

 

نظریه پنجره‌های شکسته[18]

این نکته به‌خوبی اثبات‌شده است که مراقبت‌های عمومی به میزان زیادی موجب کاهش جرم می‌شود. هم‌چنین، از طرفی عدم مراقبت و به‌هم‌ریختگی محیطی مانند وجود آشغال، خرابه‌ها، انجام برخی رفتارهای بی‌ادبانه و خشن، ولگردی، مستی و تکدی گری در این مکآن‌ها موجب افزایش جرم می‌شود. ارتباط محیط‌های شهری خشن و به‌هم‌ریخته با افزایش جرم به نظریه پنجره‌های شکسته تعبیر می‌شود که این نگرش به‌وسیله (ویلسون)[19] و (کلینگ)[20] در سال ۱۹۸۲ ارائه‌شده است.

طبق این دیدگاه، پنجره‌های شکسته یک ساختمان، نشانه نبود کنترل فردی و جمعی در آنجا می‌باشد و نبود واپایش‌های اجتماعی به‌مثابه چراغ سبز برای مجرمینی است که منتظرند تا فرصت را غنیمت شمرده و در این مکآن‌ها مرتکب جرم شوند. ساختمآن‌های صنعتی و تجاری بدون سکنه، در و پنجره‌های شکسته، دیوارهای ترک‌دار و مخروبه، محوطه‌های عمومی کثیف و پر از آشغال در برخی مناطق شهر احتمال وقوع جرم را در این مکآن‌ها افزایش می‌دهد و این نشان می‌دهد برخی محیط‌های خاصی جاذب مجرمینی بالقوه برای ارتکاب جرم می‌باشد (کلانتری، ۱۳۸۰: ۸۲).

 

نظریه سفر مجرمانه[21]

 مبانی نظری تئوری‌های مکانی را می‌توان در بررسی‌های جغرافیایی جرم مورداستفاده قرارداد. دیدگاه سفر مجرمانه بر پایه بررسی دو عامل مکان و فاصله سفرهای مجرمین برای ارتکاب جرم خود، استوار است. گرچه اصطلاح سفر مجرمانه برای اولین بار توسط هریس در سال ۱۹۸۰ به کار گرفته شد، ولیکن سابقه این بررسی‌ها به پژوهش وایت[22] در سال ۱۹۳۲ برمی‌گردد. وی دریافت در سفرهای مجرمانه برای ارتکاب جرائم علیه اموال مسافت دورتری به نسبت سفرهای مجرمانه علیه اشخاص (مثل قتل و ضرب‌وجرح) طی می‌شود. تیونر[23] در مطالعه دیگری به این نتیجه رسید که سفرهای مجرمانه بافاصله گرفتن از محل سکونت مجرمین کاهش می‌یابد. به‌عبارت‌دیگر، بین تعداد سفرهای مجرمانه و بعد مسافت از محل زندگی مجرمین رابطه معکوس مشاهده می‌شود و نکته حائز اهمیت دیگر این است که فاصله سفرهای مجرمانه به عواملی چون نوع جرم، شیوه ارتکاب، زمان انجام و حتی ارزش اموال (در جرائم مالی) بستگی دارد (کلانتری، ۱۳۸۰: ۸۴ - ۸۲).

 

پیشگیری از جرم

گسن جرم‌شناس فرانسوی،"پیشگیری" را چنین تعریف می‌کند"پیشگیری شامل مجموعه تدابیر سیاست جنایی (به‌استثناء تدابیر نظام کیفری) می­شود که غایت انحصاری یا لااقل جزئی آن، تحدید امکان وقوع مجموع اقدام‌های مجرمانه از طریق غیرممکن کردن، دشوارتر کردن یا کم‌تر متحمل کردن آن‌ها است"(نجفی ابرندآبادی، 1378: 17). درواقع این رویکرد بر جلوگیری از جرائم بر پایه اصول طراحی تأکید دارد، در اصل روشی برای بهبود بهره بری محیط است که می‌توان از محیط­های شهری به شکلی بهینه، بهره جست (پوراحمد و همکاران، 1395: 116).

 

نظریه طراحی در برابر جرم[24]

تقریباً هم‌زمان با شکل‌گیری نظریه پیشگیری جرم از طریق طراحی محیطی، در جامعه علمی بریتانیا تئوری‌های مشابهی مطرح گردید. به‌طوری‌که پوتیز در خلال دهه ۱۹۸۰ میلادی در کتاب خود با عنوان طراحی علیه جرم اظهار داشت: برای جلوگیری از وقوع جرائم شهری بایستی به مکآن‌های با امکان دسترسی سریع مجرمین (و هم‌چنین امکان خروج سریع) توجه کافی شود؛ چراکه این مکآن‌ها عامل مهمی در وقوع جرائم هستند. این دیدگاه برخی مشخصات کالبدی شهر را مؤثر در وقوع جرم دانسته و به طراحان شهر برای ساخت فضاهای مقاوم‌تر در برابر جرم توصیه‌هایی دارد (کلانتری، ۱۳۸۰: ۸۸).

 

نظریه فضای مقاوم در برابر جرم[25]

در سال ۱۹۷۰ میلادی و در راستای اندیشه‌های پیشگیری جرم از طریق طراحی محیطی اسکار نیومن[26] دیدگاه فضای مقاوم در برابر جرم (فضای قابل دفاع) را مطرح نمود. وی مشخصات کالبدی و اجتماعی فضاهای شهری مؤثر در کاهش جرم و چگونگی استفاده مردم از آن‌ها را بیان کرد. به نظر وی این ایده به طراحان محیط شهر کمک می‌کند در ساخت (باز ساخت) فضاهای کالبدی به‌نوعی شهروندان را در کنترل رفتارهای اجتماعی سهیم نمایند. در این نظریه به خودیاری مردم بیش از مداخله دولت، اهمیت می‌دهد و هم‌چنین طراحی کالبدی در افزایش سطح نظارت طبیعی مردم بسیار توجه شده است (کلانتری، ۱۳۸۰: 89).

 

 

نظریه انتخاب منطقی[27]

این نظریه توسط (کرتیش)[28] و (کلارک)[29] در سال ۱۹۸۶ میلادی مطرح‌شده است و به بزهکارانی اشاره دارد که ریسک پیچیده‌ای را در ارتکاب عمل بزهکارانه قبل از انتخاب هدف می‌سنجند و مبنای منطقی برای انتخاب یک مکان برای رسیدن به هدفشان است (چانگ، ۲۰۰۵: ۱۱) که برای این کار کاملاً به نوع جرم، زمان، جاذبه‌ها و امکانات مکان برای انجام عمل مجرمانه می‌اندیشند. عدم حضور نگهبان، امکان دسترسی و قرار سریع از محل ارتکاب جرم و وجود اهداف مجرمانه (مثل اتومبیل در جرم سرقت یا مشتری در جرم فروش مواد مخدر) فرصت‌هایی است که احتمال جرم را افزایش می‌دهد، لذا به شکل منطقی وجود فرصت‌های جرم بیش‌تر در یک مکان موجب افزایش جرم و کم شدن این فرصت‌ها میزان جرم را کاهش می‌دهد (کلانتری، 1380: 89).

 

یافته­ها

توزیع نقطه­ای جرائم

به‌منظور تحلیل فضایی و جغرافیایی جرائم ارتکابی، ابتدا محل وقوع این جرائم به‌صورت نقاط منفرد در پایگاه داده مکانی ذخیره و با استفاده از مدل­های تحلیلی (آماری و گرافیکی) الگوی فضایی این جرائم در سطح محله استخراج و بر این اساس، شکل­گیری مکآن‌های جرم خیز موردسنجش قرار گرفت. بررسی توزیع فضایی محل ارتکاب جرائم نشان‌دهنده آن است که بیش‌تر جرائم در حاشیه محله و در بخش­هایی که نوسازی در آن‌ها یا صورت نگرفته است و یا کم‌تر صورت گرفته، می­باشند. بیش‌ترین میزان وقوع جرم در محله هرندی در اضلاع شمالی، جنوبی و شرقی آن بوده است. در نقشه 2، توزیع نقطه­ای کل جرائم صورت گرفته‌شده مرتبط با سرقت در محله هرندی نشان داده‌شده است.

 

 

نقشه 2. توزیع نقطه­ای کل جرائم صورت گرفته مرتبط با سرقت در محله هرندی


مرکز متوسط و بیضی انحراف معیار کل جرائم

به‌منظور سنجش توزیع فضایی و مرکز ثقل جرائم موردبررسی، مدل­های آماری گرافیک مبنا شامل آزمون مرکز میانگین و بیضی انحراف معیار مورداستفاده قرارگرفته است. مرکز میانگین، مکان مرکزی را به‌صورت میانگین مبنایی تمام مکآن‌های بزهکاری مشخص می­کند. بیضی انحراف معیار، با استفاده از انحراف معیار فاصله مکان هر جرم تا مرکز میانگین، پراکندگی، جهت و موقعیت آن را مشخص می­کند.

در نقشه 3، مرکز میانگین و بیضی انحراف معیار مکآن‌های کل جرائم در محله هرندی نشان داده‌ شده است. بر‌اساس نقشه‌های حاصل از آزمون­های آماری یادشده، الگوهای فضایی بزهکاری در محله هرندی به شرح زیر است:

مرکز میانگین کل جرائم وقوع یافته در محله هرندی در شرق محله می­باشد که درواقع در مجاورت خیابان ری واقع‌شده است. بیضی انحراف معیار کل جرائم وقوع یافته دارای کشیدگی به سمت شمال شرقی- جنوب غربی است و این امر نشان می­دهد که احتمال وقوع جرائم در این جهت­ها در محله هرندی بیش‌تر است.

 

 

نقشه 3. مرکز متوسط و بیضی انحراف معیار مکآن‌های کل جرائم سرقت محله هرندی


آزمون خوشه­بندی

چند روش برای آزمون خوشه­بندی و شناسایی الگوهای فضایی بزهکاری وجود دارد، شاخص نزدیک­ترین همسایه ازجمله مهم‌ترین آزمون­های خوشه­بندی است. این شاخص روشی ساده برای آزمون تمرکز بزهکاری در یک محدوده جغرافیایی می‌باشد. میزان شاخص نزدیک­ترین همسایه در پراکندگی کل جرائم که شامل انواع جرائم می­شود برابر 94/0 است. بر این اساس، مقدار توزیع فضایی کل جرائم در محله هرندی توزیع تصادفی دارد ­(نه خوشه­ای و نه کاملاً تصادفی) و قابل‌ذکر است که با توجه به مقدار Z این جرائم که 53/0- است. برای بررسی و صحت آزمون نزدیک­ترین همسایه به کار می­رود که هرچه نمره Z عدد منفی بزرگ‌تری باشد می‌توان به‌درستی نتیجه آزمون شاخص نزدیک‌ترین همسایه اطمینان کرد (جدول 1).


جدول 1. شاخص نزدیک‌ترین همسایه و نمره Z

نوع جرم

شاخص نزدیک‌ترین همسایه

نمره Z

کل جرائم

94/0

53/0-

               

تحلیل فضایی جرائم به روش تخمین تراکم کرنل

 

بر‌اساس روش یادشده و به‌منظور تشخیص کانون‌های جرائم در محدوده محله هرندی این محاسبات در محیط ArcGIS انجام گرفته‌شده است. با بررسی توزیع فضایی کل جرائم موردبررسی در محدوده محله هرندی و بر‌اساس روش تخمین تراکم کرنل، نتایج آزمون قبلی به نحوی دیگر تأیید گردید؛ به‌طوری‌که توزیع جرائم موردبررسی در این محدوده به‌صورت تصادفی (نه خوشه‌ای و نه کاملاً تصادفی) گردآمده است، به‌عبارت‌دیگر تمام محدوده موردمطالعه با توزیع نرمالی از جرم مواجه است و در بعضی نقاط گرایش به خوشه‌ای دارد یعنی نقاط جرم در یک نقطه جمع شده است.

طبق نقشه تراکم کرنل، یک کانون جرم خیز نسبتاً متراکم در محدوده خیابآن‌های ری، مولوی و شوش شکل‌گرفته شده است. از ویژگی‌های مهم این خیابآن‌ها می‌توان به کاربری‌های تجاری واداری همچون بازار موتورسیکلت و دوچرخه اشاره کرد. هم‌چنین مغازه‌های فروش لوازم خودرو از دیگر محدوده‌های تمرکز بزهکاری است. این مکآن‌ها مخصوصاً اطراف خیابان مولوی و محدوده‌های منتهی به این خیابان و محله، روزانه جمعیت زیادی را به خود جلب می‌کند و درواقع به‌صورت نمایشگاه و فروشگاه در بخش مرکزی شهر تهران محیط مساعدی را برای جذب بزهکاران به‌منظور ارتکاب بزه به وجود می‌آورند. کوچه‌های درون بافت محله هرندی به دلیل نبود دسترسی مناسب و عدم نظارت رسمی و غیررسمی و نبود گشت‌های منظم پلیسی، محیطی امن را برای ارتکاب بزه فراهم می‌کنند. همان‌طور که نقشه 4، نشان می­دهد دامنه تغییرات تعداد دستگیری از مرکز کانون به اطراف بارنگ تیره به روشن نشان داده‌شده است.

 

 

نقشه 4. توزیع فضایی کل جرائم مرتبط با سرقت محدوده محله هرندی با استفاده از تخمین تراکم کرنل


بحث و نتیجه­گیری

امروزه، افزایش بزهکاری در شهرها یکی از چالش­های عمده­ی مسئولان و مدیران شهری است که بیش‌ازپیش آن‌ها را با این موضوع درگیر کرده است. رشد بزهکاری و افزایش موج جرائم براثر پیشرفت­های علمی، صنعتی و رشد پدیده شهرنشینی، ارتباطات و حمل‌ونقل، ناتوانی نهاد کیفری را در مهار موج بزهکاری مشخص کرده است؛ لذا ضرورت دست یافتن به اقدام‌های پیشگیرانه­ دیگر که ریشه­های عوامل جرم‌زا را در محیط بررسی می­کنند در این زمینه لازم به نظر می­رسد. بررسی­ها نشان می­دهد که مجرمان و بزهکاران در انتخاب زمان و مکان بزهکاری (عمل مجرمانه) کاملاً منطقی عمل می­کنند و مناسب‌ترین و کم‌خطرترین مکآن‌ها و شرایط را برای اعمال مجرمانه برمی‌گزینند. از طرف دیگر، وجود برخی امکانات و تسهیلات شهری مانع و بازدارنده‌ی ارتکاب بزهکاری است و در نقطه­ی مقابل در برخی مکآن‌ها امکان بزهکاری آسان­تر است. حال با شناسایی ویژگی­های کالبدی مکآن‌های مناسب بزهکاری و با تغییر این شرایط می‌توان از بروز بسیاری از ناهنجاری­ها در سطح شهر پیشگیری نمود و یا امکان ارتکاب آن را دشوار ساخت.

در رابطه با مطالعات اسنادی و کتابخآن‌های صورت گرفته‌شده در محله هرندی نیز می‌توان به مقاله زیاری و همکاران اشاره کرد که به بررسی فضاهای بی­دفاع شهری در سطح محله هرندی پرداخته و نتیجه پژوهش آن‌ها نشان می­دهد که بین بلوک­های مختلف محله ازنظر بی­دفاع بودن فضاها تفاوت زیادی وجود دارد. درواقع تفاوت پژوهش حاضر با سایر پژوهش­های صورت گرفته در این است که در این پژوهش بر‌اساس جرائم صورت گرفته مرتبط با سرقت به تحلیل فضایی سطوح محله هرندی و با استفاده از سطوح آلوده شناسایی کانون­های جرم خیز در محله هرندی پرداخته‌شده است.

مطابق یافته­های پژوهش، مرکز متوسط مجموع جرائم ارتکابی در محدوده محله هرندی تا حدودی بر مرکز جغرافیایی غرب محله هرندی منطبق است و در نزدیکی خیابان ری واقع‌شده است. بیضی انحراف معیار کل جرائم نیز تقریباً در مرکز شمال شرقی و جنوب غربی قرارگرفته است. این امر نشان می­دهد که جرائم در فضاهایی با گستردگی کم‌تر به‌صورت کانونی و متمرکز به وقوع می­پیوندند و این وزن جرائم است که باعث شده است بیضی انحراف معیار به سمت مرکز محله گرایش داشته باشد. با استفاده از شاخص نزدیک‌ترین همسایه مشخص‌شده است که پراکندگی مجموع جرائم در محدوده محله هرندی از الگوی تصادفی و تا حدودی خوشه­ای پیروی می­کند و نشان می­دهد در محدوده­های خاصی در سطح محله هرندی محل تمرکز بزهکاری است که از الگوی متمرکز پیروی می­کند و در نقطه مقابل، با حرکت از بخش غربی به داخل محله تا حدودی ازنظر ارتکاب جرائم بررسی‌شده، پاک محسوب می­شود.

هم‌چنین، برای شناسایی و تحلیل ویژگی­های کانون­های جرم خیز محله هرندی از روش تخمین تراکم کرنل استفاده‌شده است. بر‌اساس این روش مشخص گردید، مهم­ترین کانون­های جرم خیز در ارتباط با جرائم موردبررسی بر فضاهای بی­دفاع، ساختمآن‌های مخروبه، دیوارهای ترک‌خورده و پنجره­های شکسته منطبق است.

 

راهکارها

به نظر می­رسد راهکارهای زیر در کنترل بزهکاری و افزایش امنیت در محدوده­های جرم خیز محله هرندی مؤثر باشد:

ü    نوسازی بلوک­ها و پارسل­های فرسوده در محله هرندی؛

ü    تعریض معابر و ایجاد محیطی امن در مرکز بافت فرسوده محله هرندی و ایجاد راه در رو برای کوچه­های بن­بست؛

ü    اولویت‌بخشی به فعالیت­های پلیس بر پایه استفاده بیش‌تر از فناوری­های نوین اطلاعات جغرافیایی (GIS) بدین‌صورت که تحلیل جرم بر مبنای نقاط جرم خیز که از تحقیقات زیربنایی در رابطه با جرم و مکان است و تهیه نقشه جامع بزهکاری که مسئولان را نسبت به رشد جرائم هوشیار و پاسخگو نگه می‌دارد، این سیستم نیز از قابلیت بسیار وسیعی در جهت تهیه پایگاه داده­ای، تهیه نقشه‌های بزهکاری و تحلیل الگوهای جرم، شناسایی محل­های وقوع جرم در آینده و یا تخصیص محل اقامت بزهکاری برخوردار است؛

ü    مکان‌یابی و احداث مراکز انتظامی در مکآن‌های دارای تمرکز بالای جرم در محله؛

ü    همراه سازی و تشویق ساکنین محله هرندی در قالب مشارکت در امر پیشگیری و تأمین امنیت اجتماعی؛

ü    تغییر در طراحی فضاهای گم و فاقد دید بصری که بنا بر علل مختلف ازجمله علل فیزیکی و کالبدی، نبود روشنایی و آشکار نشدن جرم به علت تاریکی که فضاهای مناسبی را برای ارتکاب بزه فراهم می­کنند؛

ü    کنترل برخی مکآن‌های خاص با دوربین­های مداربسته؛

ü    از بین بردن بی­نظمی­های کالبدی و به‌هم‌ریختگی فیزیکی مثل ساختمآن‌های مخروبه، دیوارهای ترک‌خورده، پنجره­های شکسته که به‌نوعی باعث جذب بزهکاران و اعمال غیرقانونی آن‌ها می­شود و این مکآن‌ها که در آن‌ها نشانه­هایی از بی‌توجهی و خرابی وجود دارد نشان می­دهد ساکنین آن مکان احساس آسیب­پذیری بیش‌تری دارند و از مشارکت و محافظت اجتماع خود کنار کشیده­اند؛ بنابراین، نظم و کنترل اجتماعی در آن‌ها بسیار پایین است و این شاخص­ها می‌توانند زمینه ایجاد جرم را فراهم کنند زیرا نشانه­هایی هستند که ساکنین علاقه­ای به‌مواجهه با بزهکاری ندارند تا خطر بزهکاری را در محل موردنظر کاهش دهند؛

ü    ایجاد فضاهای تفریحی و فراغتی سالم، ساختن سالن­های ورزشی، کتابخانه، پارک­های محله­ای و بسیاری از مکآن‌های تفریحی جهت پر کردن اوقات فراغت ساکنان خصوصاً جوانان این محله که تأثیر فراوانی در پیشگیری از جرم خواهد داشت.



[1]. Quetelet

[2]. guerry

[3]. Jacobs.J

4. Jeffery

[5]. CPTED

[6]. Newman. O

[7]. Erdoghan

[8]. Wang

[9]. Hot sopots

[10]. Law

[11]. Offender

[12]. Target (victim)

[13]. Place

[14]. Defensible space

[15]. Hotspots

[16]. Angels

[17]. Akers & Sellers

[18]. Broken windows Theory

[19]. wilson

[20]. kelling

[21]. Journey to crime

[22]. white

[23]. Tuner

[24]. Design Against Crime

[25]. Defensible space

[26]. Oscar Newman

[27]. Rational ChoiceTheory

[28]. Cornish

[29]. Clarke

  1. منابع

    1.احمدآبادی، زهره، صالحی هیکویی، مریم، احمدآبادی، علی (1387)، رابطه مکان و جرم، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال هفتم، شماره 27: 275- 253.

    2.ادیبی سعدی نژاد، فاطمه، عظیمی، آزاده (1390)، تبیین امنیت در محیط شهری بر مبنای پارامترهای کالبدی و طراحی (مطالعه موردی: شهر بابلسر)، فصلنامه آمایش محیط، دوره 4، شماره 15: 105- 81.

    3.ارشد، لیلی، درویشی فرد، علی‌اصغر (1393)، بی­سازمانی اجتماعی و امکان شکل­گیری آسیب­های اجتماعی (مطالعه موردی: محله هرندی)، فصلنامه پژوهشنامه مددکاری اجتماعی، دوره 1، شماره 1: 136- 103.

    4.بیات رستمی، روح‌الله، کلانتری، محسن، حسنی، سعید (1389)، توانمند­سازی معابر و محلات شهری در برابر بزهکاری از طریق طراحی محیطی (CPTED)، دومین کنفرانس برنامه­ریزی و مدیریت شهری، دانشگاه فردوسی مشهد.

    5.پوراحمد، احمد، زنگنه شهرکی، سعید، ابدالی، یعقوب، الله قلی پور، سارا (1395)، نقش طراحی محیطی در پیشگیری از وقوع جرائم شهری (مطالعه موردی: شهر نورآباد)، فصلنامه علمی تخصصی دانش انتظامی لرستان، دوره 1، شماره 17: 136- 111.

    6.پیشگاهی فرد، زهرا، محسن کلانتری، پرهیز، فریاد، حق پناه، احسان (1390)، تحلیل جغرافیایی کانون‌های جرم خیز جرائم مرتبط با مواد مخدر در شهر کرمانشاه، فصلنامه مطالعات و پژوهش‌های شهری و منطقه‌ای، دوره 3، شماره 11: 96- 75.

    7.جیسون، سوزان، ویلسون، پل آر (1390)، طراحی محیطی جرم ستیز، ترجمه محسن کلانتری و ابوذر سلامی بیرامی، زنجان، انتشارات آذر کلک.

    8.حیدری، غلامحسین، کارگر، بهمن، منافی، سمیه، خراسانیان، میترا (1390)، پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی (مطالعه موردی: زنجان)، نشریه نگرش‌های نو در جغرافیای انسانی، دوره 4، شماره 1: 27-11.

    9.خالدی، زهره (1388)، امنیت در فضای شهری با رویکرد طراحی محیطی (CPTED)، پایان‌نامه کارشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی زنجان.

    10.رحیمی، نادر (1385)، بررسی توزیع فضایی جرم در شهر کرج، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان.

    11.زیاری، کرامت الله؛ فرهادی خواه حسین و کلانتری، محسن (1395). بررسی فضاهای بی­دفاع شهری در سطح محله (موردمطالعه: محله هرندی تهران)، پژوهشنامه جغرافیای انتظامی، دوره 4، شماره 15: 56- 29.

    12.شکویی، حسین (1369)، جغرافیای اجتماعی شهرها (اکولوژی اجتماعی شهر)، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی.

    13.طاهرخانی، حبیب اله (1381)، طراحی شهری: فضاهای قابل دفاع شهری، فصلنامه مدیریت شهری، شماره 9: 95- 88.

    14.کامران، حسن، شعاع برآبادی، علی (1388)، بررسی امنیت در شهرهای مرزی مطالعه موردی؛ شهر تایباد، فصلنامه جغرافیا، دوره 8، شماره 25: 46- 25.

    15.کلارک، رونالد، جعفریان، محمدحسن (1387)، نظریه پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی، فصلنامه مطالعات مدیریت انتظامی، دوره 3، شماره 3: 356- 344.

    16.کلانتری، محسن (1380)، بررسی جغرافیای جرم و جنایت در مناطق شهر تهران، پایان‌نامه دکتری، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران.

    17.کلانتری، محسن، جباری، محمدکاظم (1392)، آسیب‌شناسی کالبدی حوزه‌های تمرکز بزهکاری در محدوده منطقه 19 شهر تهران (موردمطالعه: جرائم مربوط به سرقت به عنف و مواد مخدر)، فصلنامه جغرافیا، دوره 11، شماره 36: 157- 139.

    18.کلانتری، محسن، توکلی، مهدی (1386)، شناسایی و تحلیل کانون‌های جرم خیز شهری، فصلنامه مطالعات پیشگیری از جرم، دوره 2، شماره 2: 100- 75.

    19.کلانتری، محسن، حیدریان، مسعود، محمودی، عاطفه (1390)، ایمن‌سازی فضای کالبدی شهرها در برابر بزهکاری با استفاده از راهبردهای پیشگیری جرم با طراحی محیطی، فصلنامه دانش انتظامی، دوره 12، شماره 3: 74- 51.

    20.کمالی، ماندانا (1390)، طراحی شهری در راستای دستیابی به امنیت شهری- با تأکید بر رویکرد CPTED، نشریه جستارهای شهرسازی، شماره 36: 77- 72.

    21.گلدوزیان، ایرج (1369)، حقوق جزای عمومی ایران، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.

     

     

    1. , European Economic Review, 92:258-282.
    2. McCollister, K. E. French, M. T. & Fang, H. (2010), The cost of crime to society: New crime-specific estimates for policy and program evaluation, Drug and alcohol dependence, 108(1):98-109.
    3. Wang, D. Ding, W. Lo, H. Morabito, M. Chen, P. Salazar, J. Stepinski, T. (2013), Understanding the spatial distribution of crime based on its related variables using geospatial discriminative patterns, Computers, Environment and Urban Systems, 39: 93-106.

     

     

    23. مدیری، آتوسا (1385)، جرم، خشونت و احساس امنیت در فضاهای عمومی شهر، فصلنامه رفاه اجتماعی، دوره 6، شماره 22: 28-11.

    24. نجفی ابرندآبادی، علی حسین (1378)، پیشگیری از بزهکاری و پلیس محلی، مجلۀ تحقیقات حقوقی، شماره 26-25: 150- 129.

    1. Akers, R. L. Sellers, S. (2004), Criminological Teoreis: Introduction, Evaluation and Application, Los Angeles, CA: Roxbury Publishing.
    2. Anselin, L. Cohen, J. Cook, D. Gorr, W. & Tita, G. (2000), Spatial analyses of crime, Criminal justice, 4(2):213-262.
    3. Carmona, M. Heath, T.T,O. T dell Steven. (2003), public places urban space, Architectural press, 312P.
    4. Erdogen, S. Dereli, M. A. Yalcin, M. (2011), Spatial analysis of five crime statistics in Turkey.
    5. Jeffery, C. R. & Zahm, D. L. (1993), Crime prevention through environmental design, opportunity theory, and rational choice models, Routine activity and rational choice, 5:323-350.
    6. Hipp, J. R. & Kane, K. (2017), Cities and the larger context: What explains changing
    7. levels of crime?, Journal of criminal justice, 49:32-44.

      1. Piopiunik, M. Ruhose, J. (2017), Immigration, regional conditions, and crime: Evidence from an allocation policy in Germany, European Economic Review, 92:258-282.
      2. McCollister, K. E. French, M. T. & Fang, H. (2010), The cost of crime to society: New crime-specific estimates for policy and program evaluation, Drug and alcohol dependence, 108(1):98-109.
      3. Wang, D. Ding, W. Lo, H. Morabito, M. Chen, P. Salazar, J. Stepinski, T. (2013), Understanding the spatial distribution of crime based on its related variables using geospatial discriminative patterns, Computers, Environment and Urban Systems, 39: 93-106.