The cultural and social qualiy of life in Iran’s cities

Document Type : Science - Research

Authors

1 Associate Professor, Department of Geography, University of Payame -Noor, Iran

2 Assistant Professor, Faculty of Geography, University of Tehran, Iran

Abstract

The quality of life is a new concept, which is used in scientific literatures.  In recent years, researchers have done many studies about this concept. The purpose of this work is to study the cultural-social quality of life in Iran’s cities. The method is descriptive. The method of data analysis is qualitative and quantitative. The results show that the quality of life in the studied cites of Iran is different. It seams that growth pole, core periphery, political economy, government and urbanization, environmental determinism and spatial diffusion theories can analyze the reasons of difference in the quality of life Iran cities.

Keywords

Main Subjects


مقدمه

با مطالعه در نظریات و مکتب­های جدید که در پژوهش­های کاربردی و بنیادی مرتبط با مطالعات شهری انجام شده­است، چنین استنباط می­شود که یکی از نظریاتی که تاثیر زیادی در روند تحولات و مکتب­های مرتبط با مطالعات شهری گذاشته نظریات فرهنگی- اجتماعی و کیفی توسعه می­باشد که در غالب مفاهیمی همچون سبک زندگی، رضایتمندی از زندگی، سرمایه‌های اجتماعی، ارضای نیازهای اساسی و کیفیت زندگی[1] ارئه شده است.

اهمیت این مفاهیم مخصوصا مفهوم کیفیت زندگی تا آنجا است که یکی از موضوعات اساسی مورد توجه در سمینارها و کنگره­های بین المللی مهم همانند سمینار توسعه پایدار شهری در ریودژانیرو برزیل، سمینار توسعه اجتماعی کپنهاگ و اجلاس اسکان بشر در استانبول و ... بهبود کیفیت زندگی مخصوصا بهبود کیفیت زندگی در شهرها بوده است.

علاوه بر برگزاری سمینارها در زمینه کیفیت زندگی و کیفیت زندگی شهری[2] بسیاری از محققان نیز در کتب و مقالات خود کلید واژه کیفیت زندگی و کیفیت زندگی شهری را مورد بررسی و کنکاش قرار داده­اند. به عنوان نمونه ولکوک[3] و همکارانش (1999)، در کتاب سرمایه­های اجتماعی نظریه­های مرتبط با کیفیت زندگی را ارائه نموده و در ادامه به بررسی راهکارهای افزایش کیفیت زندگی در شهرها و دیگر مناطق پرداخته‌اند (Woolcock, 1999: 225-242).

از دیگر پژوهش­های انجام شده در زمینه کیفیت زندگی می‌توان به مطالعات واکر[4] و ویگ فیلد[5] (2003)، اشاره نمود. در این تحقیق محققان عناصر و شاخص­های موثر در افزایش کیفیت زندگی شهری را مورد بررسی قرار داده­اند           (Walker& Wigfield, 2003: 15).

شوکنر در انتاریوی[6] کانادا (1997)، مطالعه­ای در زمینه کیفیت زندگی انجام داده است. در این مطالعه شاخص­های کیفیت زندگی به عنوان استراتژی توسعه محلی و ابزاری برای بررسی مستمر شرایط زندگی و کار ساکنان انتاریو مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج این مطالعه نشان می­دهد که مهم­ترین مولفه‌های کیفیت زندگی در این ایالت شاخص­های اجتماعی (کودکان تحت پوشش انجمن حمایت از کودکان و فهرست­های انتظار متقاضیان مسکن دولتی و...)، بهداشتی (نوزادان دارای وزن کم هنگام تولد)، اقتصادی (شمار بیکاران، شاغلان و ورشکسته­ها و....) و زیست محیطی (تعداد ساعاتی که کیفیت هوا مناسب نیست، پس­ مانده­های آلاینده محیط زیست و ....) می‌باشند (Shookner, 1997 ).

ریکونا[7] (2003)، در مطالعه خود که روی سرمایه اجتماعی، رضایت و کیفیت زندگی در محیط کار انجام شده نشان می­دهد که با افزایش سرمایه­های اجتماعی میزان رضایت و کیفیت زندگی در محیط کار افزایش می­یابد. به نظر وی سرمایه اجتماعی یک سازه پیش­بینی مناسب، برای کیفیت زندگی در محیط کار و رضایت شغلی است. در ادامه وی متذکر می­شود که ارتباط متعامل و متقابل بین رضایت شغلی و کیفیت زندگی در محل کار می­تواند به عنوان شاخص­های سرمایه­های اجتماعی تلقی شوند(Requena, 2003: 331-360).

همایش اسکاپ[8](1998)، به بررسی کیفیت زندگی پرداخته است. در این همایش کیفیت زندگی معادل با ریشه کنی فقر و بهبود استاندارهای زندگی دانسته شده است. همچنین در یک چارچوب تحلیل سیستمی کیفیت زندگی به عنوان یک رهیافت، بر توانمندی افراد برای ارتقای قابلیت­هایشان در رفع محدودیت، جهت دستیابی به اهداف سیستماتیک تعریف گردیده است. در این رویکرد در واقع انسان، محور توسعه قرار می‌گیرد (Esckape:1998).

توحید الرحمان و همکارانش (2003)، در مطالعه­ خود تلاش نموده­اند تا تحلیلی جامع از روابط میان عوامل تعیین کننده کیفیت زندگی برای برنامه­ریزی ارائه نمایند. این مطالعه با اثبات نارسایی شاخص سرانه تولید ناخالص داخلی برای ارزیابی و مقایسه کیفیت زندگی آغاز می­شود. آن‌ها بر این باورند که کیفیت زندگی را نمی­توان به­ طور مستقیم سنجید. از این رو در کار خود بر تحلیل داده­های ثانویه تمرکز دارند و داده­های مورد نیاز برای مقایسه کشورهای مورد مطالعه را از گزارش برنامه توسعه سازمان ملل متحد و بانک جهانی گردآوری می­کنند. اینان عوامل موثر بر کیفیت زندگی را بهداشت، اشتغال، بهره‌وری، بهزیستی مادی، احساس تعلق به جماعت محلی، امنیت شخصی، کیفیت محیطی، بهزیستی روانی و روابط خانوادگی و دوستانه می­دانند. این پژوهشگران، پس از معرفی شاخص­های کیفیت فیزیکی زندگی، اینان شاخص­های اجتماعی، نیازهای اساسی و توسعه انسانی، 43 کشور جهان را بر اساس 26 شاخص در قالب هشت بعد مورد مقایسه قرار داده‌اند(Rahmanet al, 2003: 30-31).

مرصوصی و همکاران (2013)، در مقاله‌ای با عنوان "مطالعه تطبیقی کیفیت زندگی فرهنگی در شهرهای ایران از منظر توسعه پایدار" از 12 شاخص برای بررسی کیفیت زندگی در شهرهای ایران استفاده نموده‌اند. نتایج این مقاله نشان می‌دهد شهرهای ایران دارای تفاوت‌های زیادی از لحاظ شاخص های فرهنگی کیفیت زندگی می‌باشند. تفاوت‌ این پژوهش با مقاله حاضر در برخی از  تکنیک‌ها و  دوره‌های مطالعه می‌باشد (Marsousi et al, 2013:69-95).

اسماعیل علی اکبری و مهدی امینی (2010)،  مطالعه­ای با عنوان "کیفیت زندگی شهری در ایران" را انجام داده­اند. محققان در این مطالعه بیان می­نمایند کیفیت زندگی شهری در ایران به شدت از شهری شدن جامعه متاثر است. شهرنشینی کمی، سهم و سرانه بسیاری از شاخص­ها را پایین آورده، تغییرات مثبت آن را کنترل نموده و از این طریق بر جنبه­های اجتماعی شهرنشینی تاثیر جدی گذاشته است. در چنین شرایطی مطالعات ارزیابی کیفیت زندگی شهری بایستی به عنوان یک ضرورت در کنار مطالعات کمی و کالبدی شهرها در برنامه­های توسعه شهرها در سطح ملی و محلی مورد توجه قرار گیرد. ظرفیت و سرعت شهرنشینی در ایران همواره باید با بررسی اثرات آن بر کیفیت زندگی شهری بررسی شود(Aliakari& Amini, 2010:121-148).

واکاوی این مطالعات و سایر پژوهش­های انجام شده در زمینه کیفیت زندگی نشان می­دهد که بررسی ابعاد فرهنگی و اجتماعی بخش بزرگی از مطالعات کیفیت زندگی را تشکیل می‌دهد. به گونه­ای که می­توان گفت اهمیت ابعاد فرهنگی و اجتماعی در بسیاری از مطالعات یاد شده از ابعاد اقتصادی و کالبدی بیش‌تر می­باشد. بنا به اهمیت و نقشی که ابعاد فرهنگی و اجتماعی در کیفیت زندگی دارند این مطالعه به بررسی ابعاد  فرهنگی و اجتماعی کیفیت زندگی پرداخته و سعی نموده به سوال­های زیر پاسخ دهد:

  1. 1.  ارتباط میان زمان تبدیل شهرها به مرکز استان و کیفیت زندگی چگونه است؟
  2. 2.  آیا با گذر زمان وضعیت کیفیت زندگی در شهرهای مرکز استان ایران روند تعادل می­گیرد؟

روش تحقیق

 روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی است. روش­ تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی و کمی می‌باشد. از نظر زمانی کیفیت زندگی در محدوده زمانی 1375 و 1385مورد بررسی قرار گرفته ­است.

شاخص­های مورد مطالعه تحقیق 12 شاخص می‌باشد که در جدول 1،  نمایش داده شده است.

جدول 1 . نماگرهای انتخاب شده تحقیق

نام شاخص

نام شاخص

-نسبت طلاق به کل ازدواج ها ؛

-نسبت زنان صاحب فرزند به کل زنان متاهل،

-نسبت جمعیت ازدواج کرده به جمعیت در سن ازدواج ؛

- نسبت زنان ازدواج کرده به کل زنان ؛

- نسبت دانشجو به کل جمعیت ؛

- نسبت جمعیت ازدواج کرده زن به جمعیت زن در سن ازدواج ؛

- نسبت زنان یکبار ازدواج کرده به کل زنان ؛

- نسبت جمعیت ازدواج کرده مرد به جمعیت مرد در سن ازدواج ؛

- نسبت طلاق مردان به کل مردان ازدواج کرده ؛

- نسبت دانشجوی مرد به جمعیت مرد ؛

- نسبت دانشجوی زن به جمعیت زن ؛

- نسبت طلاق زنان به کل زنان ازدواج کرده ؛

   محدوده مورد مطالعه تحقیق کلیه مرکز استان‌های ایران در سال 1385، می­باشند. این شهرها از لحاظ دوره­ای که به مرکزیت استان رسیده­اند به هفت طبقه زیر تقسیم شده­اند.

  1.  شهرهایی که قبل از 1320، مرکز استان بوده­اند (دوره رضاخان)، در این دوره ده شهر ارومیه، تبریز، تهران، اصفهان، اهواز، رشت، شیراز، کرمان، کرمانشاه و مشهد مراکز استان‌های ایران بوده­اند.
  2.  مراکز استانی که از سال 1332-1320 تشکیل شده‌اند (قبل از کودتای 28 مرداد)، در این دوره شهر زاهدان به مرکزیت استان رسیده ­است.
  3.  مراکز استانی که از سال 1332 تا 1342 تشکیل شده­اند (بعد از کودتای 28 مرداد و  قبل از اصلاحات ارضی)، در این دوره سه شهر سنندج، ساری و بندر عباس به مرکزیت استان رسیده­اند.
  4.  مراکز استانی که از سال 1342 تا 1357 تشکیل شده­اند (بعد از اصلاحات ارضی و قبل از انقلاب)، در این دوره 10 شهر اراک، ایلام، بوشهر، خرم­آباد، زنجان، سمنان، شهرکرد، همدان، یاسوج و یزد به مرکزیت استان رسیده­اند.
  5.  مراکز استانی که از سال 1357 تا 1368 تشکیل شده­اند (دوره انقلاب و جنگ و عدم وجود برنامه مصوب در کشور)، در این دوره هیچ مرکز استانی تاسیس نشده ­است.
  6.  مراکز استانی که از سال 1368 تا 1376 تشکیل شده­اند (دوره دولت سازندگی)، در این دوره شهرهای قم و گرگان و اردبیل به مرکزیت استان رسیده­اند.
  7. مراکز استانی که از سال 1376 تا 1384 تشکیل شده­اند (دولت اصلاحات) در این دوره شهرهای قزوین، بیرجند و  بجنورد به مرکزیت استان رسیده­اند

تکنیک­های استفاده شده در تحقیق سه تکنیک زیر می‌باشند:

  1. شاخص ترکیبی توسعه انسانی[9] (شاخص موریس)

برای سنجش کیفیت زندگی در شهرهای کشور از  شاخص ترکیبی توسعه انسانی(موریس) استفاده گردیده ‌است. این تکنیک برای درجه­بندی کشورها بوده و در آن از سه شاخص امید به زندگی، درصد باسوادی و درآمد سرانه استفاده می­شود. اما در سطح شهرها و مناطق برای           درجه بندی می­توان از شاخص­های زیادی استفاده کرد. ساختار کلی تکنیک شاخص ترکیبی توسعه انسانی (موریس)، در فرمول 1، نشان داده شده ­است.

(1) 

 

 

در این­ فرمول  اندازه واقعی شاخص،  بزرگترین شاخص و  کوچکترین شاخص می‌باشد. پس از محاسبه شاخص Yij، شاخص میانگین برای هر یک از شهرها و مناطق محاسبه می­شود(Neumayer: 2001:137-149).

  1. تکنیک ایده پردازی با نمودار استخوان ماهی[10]

هدف اصلی از تکنیک استخوان ماهی، شناسایی و تهیه­ فهرستی از کلیه­ علل احتمالی مساله­ مورد نظر است. دلیل نام‌گذاری این فرایند به "استخوان ماهی" روش منحصر به فرد جمع آوری اطلاعات است که به صورت بصری مرتب می‌شود. هنگامی که مساله و علل آن ثبت می‌شود، نموداری تشکیل می­گردد که شبیه به اسکلت ماهی است. مساله در داخل دایره و در سمت راست برگه کاغذ نوشته می‌شود. یک خط مستقیم به سمت چپ کشیده می‌شود که بیش‌تر شبیه به ستون فقرات ماهی است. گام بعدی ترسیم ساقه‌ها یا به عبارتی تیغ‌های ماهی با زاویه 45 درجه متصل به خط ستون فقرات است. در پایان هر یک از این ساقه‌ها علل مساله نام برده می‌شود که می‌توان از طریق طوفان فکری به آن پرداخت. در صورت لزوم می‌توان ساقه‌های اضافی به آن افزود. برای تحلیل بیش‌تر هر علت می‌توان به هر ساقه شاخه‌هایی را افزود. عللی که دارای حداقل پیچیدگی هستند باید با کم‌ترین فاصله نسبت به سر ماهی و عللی که دارای بیش‌ترین پیچیدگی هستند در قسمت دم ماهی و علت­هایی که بینابین هستند به صورت یک زنجیره پیوسته و از کمترین پیچیدگی به بالاترین پیچیدگی از سر ماهی تا دم ماهی نوشته می‌شوند(Higgins, 2009:45-50).

3. تکنیک ضریب آنتروپی

برای بررسی میزان بی­نظمی شاخص­ها از ضریب آنتروپی استفاده گردیده است. ساختار کلی این تکنیک در فرمول 2، نشان داده شده است.

( 2)

 

 

H: آنتروپی؛

Pi : فراوانی نسبی؛

lnPi : لگاریتم نپری فراوانی نسبی؛

m: تعداد گزینه­ها

اگر آنتروپی به طرف کوچک شدن میل کند حکایت از تمرکز بیش‌تر و یا افزایش تمرکز یا عدم تعادل در شاخص­ها دارد و اگر آنتروپی به سمت بزرگ شدن میل کند حکایت از توزیع متعادل‌تر می­دهد (Farhoudi, 2013).

 

مبانی نظری

واژه کیفیت در لاتین به معنی چیزی و چه و به مفهوم چگونگی آمده و quality وqol  از نظر واژه به معنی چگونگی زندگی است و در برگیرنده تفاوت­های آن است که برای هر فرد منحصر به فرد بوده و با دیگران متفاوت است(Kourd Zangane, 2002: 67-86).

فریدمن[11] (2006) تعیین یک استراتژی علمی کلان برای بهبود کیفیت زندگی را مورد توجه قرار می­دهد. او مقالات و تحقیقات مختلف علمی پیرامون ارتقاء استاندارد زندگی افراد و اصول اساسی بهبود کیفیت زندگی را با تاکید بر میزان گسترش و انتشار آن‌ها را مورد تحقیق قرار داد و به طور گسترده سه رویکرد الهیاتی، فلسفی و انسانی، را در راستای فهم و تغییر و تبیین کیفیت زندگی شناسایی نموده­است(Friedman, 2006).

کلمن[12] (1988)، می­گوید کیفیت زندگی گستردگی و انبساط آرزو است که از تجارب زندگی نشات می‌گیرد (Coleman, 1988: 95-112).

رحمان و همکاران (2003)، مفهوم کیفیت زندگی را یک متغیر مرکب می­دانند که از متغیرهایی همانند تغییر در سطح درآمد مردم، شرایط زندگی، وضع سلامت، محیط، فشار روحی و روانی، فراغت، شادمانی خانوادگی، روابط اجتماعی و چندین متغیر دیگر نظیر آن تشکیل شده ­است(Rahman,et al,  2003: 30-31).

   میشائل اوساک[13] (2005)، کیفیت زندگی را روابط بین شرایط محیطی، اجتماعی و اقتصادی زندگی با سطح رضایتمندی افراد و فکر و احساسات مردم می­داند(Michalos, 2005: 70-75). شکل1، روابطی را نشان می­دهد که توسط میشائل اوساک ارائه گردیده است.

 

شکل 1.  کیفیت زندگی و روابط تشکیل دهنده آن

ماخذ: Michalos: 2005: 70-75

   نوسبام[14] (2000)، کیفیت زندگی را احتیاجات انسانی برای مطلوبیت اجتماعی، سلامتی و رفاه که شامل رفاه فردی و عمومی می­شود می­داند(Nussbaum, 2000: 225).

گروه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی[15] (1995)، کیفیت زندگی را به عنوان ادراک افراد از موقعیت­شان در زندگی در متن نظام­های فرهنگی و ارزشی که در آن زندگی می­کنند و در رابطه با اهداف، انتظارات، استانداردها و علایق­شان تعریف می­کند. به بیان دیگر رضایت از زندگی به عنوان مؤلفه اصلی کیفیت زندگی مورد تاکید قرار می­گیرد(WHO, 1995).

   عبدی و گودرزی (1378)، بیان می­کنند کیفیت زندگی دارای رابطه با رضایتمندی است. در این رابطه سه نوع رضایت از زندگی وجود دارد: رضایت ناشی از برخورداری افراد از امکانات،  رضایت ناشی از ارتباط که معطوف به روابط اجتماعی است و رضایت ناشی از بودن اینکه ما هستیم در قضاوت ما از کیفیت زندگی مؤثر است(Abdi & Goudarzi,1999:1-301)

   در پرتو نفوذ مفهوم کیفیت زندگی رویکردی جدید در شهرسازی شکل گرفته که معتقد است برنامه­ریزی شهری باید به نیازهای روانی، محیطی، اجتماعی و اقتصادی همچون رضایت، شادمانی، امنیت، مسکن با کیفیت بالا، دسترسی به خدمات، امیدهای اشتغال، هویت اجتماعی، حس مکان و غیره علاوه بر اهداف کالبدی- کارکردی توجه داشته باشد(Saifuddini,2007: 300-305).

پس از قوت گرفتن این رویکرد بسیاری از محققین و صاحب‌نظران حوزه مطالعات شهری به تعریف کلید واژه کیفیت زندگی شهری پرداختند. در زیر نگاهی گذارا به برخی از تعاریف موجود در زمینه کیفیت زندگی شهری انداخته شده ­است.

کیفیت زندگی شهری یکی از مهم­ترین مسائل پیش روی دنیای امروز و از مباحث اساسی در تکوین سیاست­گذاری اجتماعی مرتبط با شهر محسوب می­شود که موضوعاتی چون رفاه، کیفیت زندگی، سلامت محور، نیازهای اساسی، زندگی روبه رشد و رضایت بخش، فقر و مطرودیت اجتماعی، نوع دوستی و از خود گذشتگی در میان شهروندان را دربرمی­گیرد(Ghafafari & Omidi, 2011:10-106).

   کیفیت زندگی شهری در محیطی با کیفیت بالا که احساس رفاه از طریق یک سری مشخصات که می­تواند اجتماعی، فیزیکی یا نمادین باشد به وجود می­آید(Marans,2011: 20).

  کیفیت زندگی شهری بعنوان جزء اساسی و مفهوم گسترده کیفیت زندگی است. کیفیت­های پایه از قبیل سلامتی و امنیت در ترکیب با جنبه‌های از قبیل راحتی و جذابیت بخش مهمی از کیفیت زندگی شهری هستند(Deputy municipal arts and cultureTehran municipality;2013:1-74) کیفیت زندگی و کیفیت زندگی شهری موضوع و هدف مجموعه­ای کلیدی از گفتمآن‌ها و کاربست­ها را شکل می­دهد و نقطه کانونی مهمی برای منازعات حول محور نظریه­های‌‌‌اجتماعی، روان­شناسی، اقتصادی، جغرافیایی و سایر مکتب­ها و نظریه­های علمی است. در ذیل به برخی از نگرش­ها و رویکردها  در مورد کیفیت زندگی و کیفیت زندگی شهری اشاره می­شود.

   پرو اعتقاد دارد رشد در مناطق یا قطب­های معین و در زمان‌های مشخص پدید می­آید. صنایع محرک یا شرکت­های پیش­ برنده که در قطب­ها ایجاد می­شوند، آثار پیوسته­ای بر یکدیگر می­گذارند و تولید را افزایش و کیفیت زندگی را بهبود می­بخشند. هم­چنین صنایع مذکور در نوآوری و گسترش توسعه و افزایش استاندارد زندگی در سرتاسر ناحیه به طور بخشی و فضایی موثر هستند(Haite, 2004 :54).

   در کشورهای در حال توسعه راهبرد قطب رشد عمدتا با سه هدف مورد استفاده قرار گرفته ­است. اول مدرنیته کردن مناطق عقب افتاده بدین شکل که در این گونه مناطق دولت توجه بیش‌تری را به یک یا چند شهر نموده و با افزایش سرویس دهی به آن‌ها باعث بهبود کیفیت زندگی مردم می­گردد، دوم ایجاد مراکز شهری در مناطقی که منابع طبیعی دارند، سوم در مواردی که مشکل رشد فزاینده در متروپل به وجود می­آید در این گروه موارد دولت با سرمایه‌گذاری در سایر شهرها سعی در کاهش رشد متروپل دارد. در واقع این راهبرد به دلایل مختلف فوق به‌عنوان ابزار سیاست­گذاری مورد استقبال کشورهای مختلف قرار گرفت(Kalantari, 2001:71).

   نظریه­پردازان مدل مرکز و پیرامون اعتقاد دارند که برخی از جوامع غربی از چند مرحله عبور نموده­اند تا به توسعه دست یافته و کیفیت زندگی مردم خود را بهبود بخشیده­اند. در حالی ­که بسیاری از جوامع جهان سوم در مرحله اول توسعه باقی مانده و در آن‌ها مرکز به ‌مثابه کانون قدرت، هدایت و سلطه، محل تجمع و تمرکز آراء و اندیشه‌ها، پیشرفت علمی و فنّاوری، سرمایه و نیز کانون توسعه بشمار می‌آید و سطح کیفیت زندگی شهروندان در آن بسیار بالاتر از پیرامون است. در مقابل، پیرامون، به ‌مثابه فراهم ‌کننده منابع تأمین نیازهای مرکز، جایگاهی کاملا وابسته داشته و از سطح کیفیت زندگی پایین­تری برخوردار است.

   عده­ای از دانشمندان معتقد به نظریه اقتصاد سیاسی افزایش کیفیت اقتصادی زندگی را بر مبنای ایده عدم کارایی بازار تعریف می‌کنند. از نظر (مکتب نئوکلاسیک)، اقتصاد به معاملات خصوصی خواهان حداکثر سود گفته می‌شود و سیاست، به کار بردن قدرت دولتی برای همان هدف مطلق اطلاق می‌شود.

اینان اعتقاد دارند کیفیت زندگی به دو صورت بهبود می­یابد. اول پذیرش این اصل که تغییر از نیروها و فرایندهای درونی جامعه پدید می‌آید و نه با تصمیم دولت. دوم آن­که دولت باید لزوم تغییرات و هدایت جامعه را شناسایی نماید و آن‌ها هدایت نماید (Ghafafari & Omidi, 2011:1-213)

   نظریه­پردازان جبرگرا اعتقاد دارند شرایط محیط طبیعی یا عملکردهای انسانی، اساس قانون علی محسوب می­شود. اینان  اعتقاد دارند عوامل محیطی به ویژه عوامل محیط طبیعی بر فعالیت­ها، تصمیم­گیری­ها، الگوها و رفتارهای انسانی و به­طور کلی بر کیفیت زندگی انسان مسلط می­گردد و شرایط خود را به صورت گسترده بر مردم تحمیل می­نماید(Shaqouei,2008:235).

صاحب­نظران نظریه دولت و شهرنشینی اعتقاد دارند میان حکومت و دولت از یک طرف و توسعه شتابان شهر و شهرنشینی در ایران از طرف دیگر، رابطه معناداری وجود دارد. متخصصان این نظریه انقلاب مشروطیت را در تاریخ شهر و شهرنشینی ایران یک نقطه عطف تاریخی مهم به شمار می‌آورند. اینان اعتقاد دارند دولت­های موجود در ایران به شکل‌های مختلف به افزایش کیفیت زندگی مردم شهری کمک می­نمایند که البته میزان این کمک­ها از شهری به شهر دیگر متفاوت است ولی معمولا نقش دولت در افزایش کیفیت زندگی در شهرهای پرجمعیت­تر، مراکز استان‌ها و مراکز شهرستآن‌ها که دولت در آن‌ها حضور پررنگ­تری دارد بیش‌تر است (Rahnamaei,2009:143-167).

   برخی از اندیشمندان اعتقاد دارند رفتار مردم یا خصیصه­های چشم ­انداز که در کیفیت زندگی مردم تاثیر دارند در نتیجه آنچه که قبلا در مکانی به وجود آمده است، تغییر می­یابد اینان نام این فرایند را پخش فضایی گذاشته و آن را این‌گونه تعریف می‌نمایند: پخش فضایی عبارت است از گسترش یک پدیده از کانون یا کانون­های اصلی در بین مردمی که آمادگی پذیرش آن پدیده می­باشند و این گسترش در طول زمان انجام می­پذیرد. مسلما هرگاه یک پدیده اعم از اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در یک ناحیه فراگیر شده و دارای پیامدهای ویژه­ای باشد، در صورت فراهم بودن شرایط لازم، آن پدیده به سایر نواحی نفوذ و کیفیت زندگی مردم ناحیه جدید را نیز تحت­الشعاع خود قرار می‌دهد. یکی از وظایف اصلی جغرافیدانان آگاهی از نحوه­ی انتشار آن پدیده، شناسایی مراکز اصلی شکل­گیری، سرعت انتشار و بالاخره­ ارایه راهبردهای مناسب جهت بهینه کردن نحوه­ی انتشار آن پدیده می­باشد(Ebrahimzade& Bazrafshan,2007:57-75).

   عده‌ای از اندیشمندان اعتقاد دارند مهاجرت کیفیت زندگی انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. اینان بیان می‌نمایند که مهاجرت ناشی از دو عامل می­باشد یکی نیروهای دافعه یعنی عواملی که سبب کاهش کیفیت زندگی فرد شده و باعث می‌شوند فرد مکان زندگی خود را ترک کند و دیگری نیروهای جاذبه یا عواملی که سبب می­شوند فرد به سوی مکان دیگری جذب شود این عوامل باعث افزایش کیفیت زندگی فرد مهاجر می‌شوند(Lee,1989:  51-79 ).

 

یافته‌ها

بررسی کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی سال 1375

شاخص مرکب کیفیت فرهنگی و اجتماعی (شاخص توسعه یافتگی) برای هر یک از شهرها در جدول 2،  محاسبه و  در شکل 2،  نمایش داده شده­ است.

جدول 2. کیفیت شاخص­های فرهنگی و اجتماعی در

جامعه آماری مورد مطالعه در سال 1375

نام شهر

شاخص مرکب کیفیت زندگی

نام شهر

شاخص مرکب کیفیت زندگی

نام شهر

شاخص مرکب کیفیت زندگی

خرم اباد

0.32

سنندج

0.53

شهر کرد

0.60

اهواز

0.35

مشهد

0.53

همدان

0.63

بندر عباس

0.37

گرگان

0.54

اراک

0.63

کرمانشاه

0.39

بیرجند

0.55

تهران

0.68

زاهدان

0.41

اردبیل

0.55

تبریز

0.71

ایلام

0.42

زنجان

0.56

ساری

0.71

یاسوج

0.43

بوشهر

0.56

رشت

0.71

شیراز

0.49

قم

0.56

اصفهان

0.76

کرمان

0.49

ارومیه

0.57

یزد

0.79

بجنورد

0.51

قزوین

0.59

سمنان

0.90

                     

 

 

شکل 2. نمودار شاخص مرکب کیفیت زندگی در مرکز استان‌های ایران  در سال 1375

 

   مطالعه جدول2، و نمودار 1، نشان می­دهد که فاصله شاخص فرهنگی و اجتماعی میان شهرهای مورد مطالعه نسبتا زیاد است. به­گونه­ای که در این سال شهر سمنان با شاخص 90 /0 بهترین شهر ایران از نظر فرهنگی و اجتماعی است و شهر خرم­آباد با شاخص 32/0 ضعیف­ترین شهر ایران از لحاظ فرهنگی و اجتماعی می­باشد.

   اگر شهرهای مورد مطالعه در 4 طبقه ضعیف شامل شهرهایی که شاخص آن‌ها مابین 32/0 تا 43/0 می‌باشد، طبقه متوسط به پایین شامل شهرهایی که شاخص آن‌ها مابین 44/0 تا 60/0 است، طبقه متوسط شامل شهرهایی که شاخص آن‌ها مابین 61/0تا 75/0 می­باشد و طبقه خوب شامل شهرهایی که شاخص آن‌ها مابین 76/0 تا 90/0 است تقسیم­بندی شوند؛ 7 شهر خرم‌آباد، بندرعباس، اهواز، کرمانشاه، زاهدان، یاسوج و ایلام در طبقه ضعیف قرار می­گیرند. فاصله شاخص کیفیت در میان این شهرها نسبتا زیاد است. به­طوری­که ضعیف­ترین شهر واقع در این طبقه یعنی شهر خرم­آباد دارای شاخص 32/0 و قوی­ترین شهر واقع در این طبقه یعنی شهر یاسوج دارای شاخص 43/0 می­باشد.  نکته مهمی که در مورد این طبقه از شهرها وجود دارد آن­که از مجموع این 7 شهر، 5 شهر در استان‌های مرزی قرار دارند.

14 شهر کرمان، سنندج، شیراز، گرگان، قم، بجنورد، بوشهر، اردبیل، مشهد، زنجان، شهرکرد، قزوین، ارومیه و بیرجند در طبقه متوسط به پایین قرار می­گیرند. فاصله میان شهرهای این طبقه نیز زیاد است. به­گونه­ای که شهرهایی مانند کرمان و شیراز با شاخص­ 49/0 در این طبقه قرار می­گیرند و در کنار آن‌ها شهرهایی مانند شهرکرد با شاخص­ 6/0 قرار می­گیرد. نکته دوم آن است که 50 درصد از شهرهای واقع در این طبقه در استان‌های مرزی و 50 درصد از دیگر در استان‌های غیرمرزی قرار می­گیرند. البته ذکر این نکته ضروری است که اکثر شهرهای واقع در استان‌های غیر مرزی واقع شده در این طبقه از تهران فاصله زیادی دارند.

6 شهر اراک، همدان، تهران، ساری، رشت و تبریز در طبقه متوسط قرار می­گیرند. فاصله شاخص میان شهرهای واقع در این طبقه کمتر از سایر طبقات است. به­گونه­ای که شهرهای ساری و رشت با شاخص 71/0 بهترین شهر واقع در این طبقه می‌باشند. در حالی­که شهر همدان و اراک با شاخص 63/0 ضعیف­ترین شهر این طبقه می­باشند. نکته مهمی در مورد شهرهای این طبقه قرارگیری شهر تهران پایتخت کشور در شهرهای این طبقه می­باشد. این شهر از نظر برخی از شاخص­های فرهنگی و اجتماعی هم­چون شاخص نسبت دانشجویان وضعیت بسیاری خوبی را در کشور دارا می­باشد، ولی از نظر برخی از شاخص­ها هم­چون میزان طلاق وضعیت ضعیفی را دارا می­باشد. به همین سبب میانگین شاخص این شهر متوسط به ­دست آمده ­است. نکته دوم در مورد شهرهای این طبقه آن است که 3 شهر از شهرهای این طبقه از شهرهای مرکزی ایران می­باشند. دو شهر نیز از شهرهای شمالی کشور هستند. در این طبقه تنها شهر تبریز فاصله قابل توجهی با مرکز کشور یعنی تهران دارد.

3 شهر اصفهان، یزد و سمنان در طبقه خوب قرار می­گیرند. در این طبقه با وجود آن­که تنها 3 شهر قرار می­گیرند فاصله شاخص زیاد است. چنان­چه شهر اصفهان دارای شاخص 76/0 می­باشد و شهر سمنان نیز با فاصله زیاد از شهر اصفهان یعنی با شاخص 9/0
در صدر شهرها از لحاظ فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته ­است. شکل 3، شاخص کیفیت زندگی در شهرهای مختلف کشور را نشان می­دهد.


 

 

 

 

 

  راهنمای نقشه

 

 

شکل 3.  شاخص کیفیت زندگی در شهرهای مورد مطالعه در سال 1375


 


تحلیل و علت­یابی مسائل

مطالعه رابطه موقعیت جغرافیایی شهرها و شاخص­های فرهنگی و اجتماعی نشان می­دهد که کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی در شهرهای واقع در نیمه شمالی خیلی بهتر از کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی در شهرهای واقع در نیمه جنوبی کشور می­باشد. هم­چنین کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی در شهرهای واقع در نیمه غربی بسیار بهتر از شهرهای واقع در نیمه شرقی می­باشد. به­نظر می­رسد نتایج حاصل شده را می­توان در غالب نظریه جبرگرایی محیطی، قطب رشد و مرکز پیرامون تحلیل نمود. بدین­شکل که در نیمه غربی و نیمه شمالی کشور به دلیل بهتر بودن پتانسیل­های محیطی نسبت به نیمه شرقی و نیمه جنوبی کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی بالاتر است.

از طرفی دیگر شهرهای واقع در منطقه غربی و نیمه شمالی کشور به تهران نزدک­تر می­باشند. لذا به دلیل نوع برنامه­ریزی کشور که سبب ایجاد دو ناحیه متفاوت مرکز و پیرامون در کشور گردیده­است شهرهایی که به تهران نزدیکتر هستند معمولا از کیفیت زندگی بالاتری نسبت به شهرهایی برخوردار هستند که دورتر از تهران می­باشند.

   در صورت بررسی دقیق­تر موقعیت جغرافیایی شهرها نتایج زیر به­دست می­آید:

کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی در سال 1375 در شهرهای واقع در منطقه مرکزی و شمالی کشور بهتر است. پس از این دو منطقه شهرهای واقع در منطقه شمال غرب کشور از وضعیت بهتری برخوردار هستند. در حالی­که کیفیت شاخص در شهرهای واقع در استان‌های مرزی جنوب شرق، غرب، جنوب غرب ضعیف­تر از سایر شهرها است.

به ­نظر می­رسد بهتر بودن کیفیت شاخص در شهرهای مرکزی را می­توان در غالب نظریه­های مرکز پیرامون و قطب رشد تحلیل نمود. بدین­شکل که در سال­های گذشته دولت­هایی که در کشور روی کار آمده­اند درآمد حاصل از نفت را ابتدا در تهران سرمایه گذاری نموده و در درجه دوم در شهرهای اطراف تهران سرمایه گذاری نموده­اند. این مسئله سبب بهبود وضعیت زندگی در شهرهای

 

این بخش کشور شده است. نگاهی به تاریخ شکل­گیری دانشگاه­ها و سایر نهادهای فرهنگی در کشور نشان می­دهد که اکثر قریب به اتفاق این واحدها ابتدا در تهران و شهرهای نزدیک به تهران ایجاد شده­اند و سال­ها طول کشیده که واحدهای فوق در شهرهای واقع در استان‌های مرزی ایجاد گردند. هم­چنین اگر دانشگاهی هم در شهرهای واقع در استان‌های مرزی ایجاد شده­است از نظر امکانات و تعداد دانشجویان به مراتب وضعیت ضعیف­تری نسبت به دانشگاه­های تهران و شهرهای واقع در اطراف آن دارد.

   بررسی رابطه میان کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی و دوره­ای که شهرها به مرکز استان رسیده اند نشان می‌دهد که کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی در شهرهایی که در دوره‌های اول، چهارم و سوم به مرکزیت استان رسیده­اند بهتر است. کیفیت شاخص در شهرهایی که در دوره دوم، ششم و هفتم به مرکزیت استان رسیده­اند ضعیف­تر است.

   نتایج فوق نشان می­دهد که بین دوره­ای که شهر به مرکزیت استان رسیده­ است و کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی ارتباط وجود دارد. به­ صورتی­که شهرهایی که در دوره­های قبل­تر به مرکزیت استان انتخاب شده­اند دارای شاخص بالاتری هستند.

   به ­نظر می­رسد نتایج فوق را بتوان در چاچوب نظریه دولت و شهرنشینی توجیه نمود. بدین شکل که دولت با استقرا خود در شهرها باعث آبادانی شهرهای می­گردد، نهادهای فرهنگی و اجتماعی در شهرهایی که دولت در آن‌ها حضور پررنگ­تری دارد بیش‌تر می­باشد، تعداد زیادی از افراد تحصیل کرده از سراسر کشور برای کار در نهادهای دولتی به شهرهایی که دولت در آن‌ها حضور قوی­تری دارد مهاجرت می­نمایند. 

   لذا با توجه به این شرایط کیفیت زندگی فرهنگی و اجتماعی در شهرهایی که دولت در آن‌ها زودتر استقرار یافته ­است بالاتر است، البته استثناهایی هم در این زمینه وجود دارد چنان­ چه شهرهای دوره چهارم به جای آن­که در رتبه چهارم قرار گیرند در رتبه دوم قرار گرفته­اند، هم­چنین شهرهای دوره دوم نیز به جای این­که در رتبه دوم قرار گیرند در رتبه آخر قرار گرفته­اند (که البته به­دست آمدن این نتیجه بیش‌تر برای این می­باشد که در این طبقه تنها یک شهر قرار دارد و شهر فوق هم بنا به دلیل اقتصاد سیاسی از توسعه یافتگی کمتری برخوردار است).

  به ­نظر می­رسد دلیل به وجود آمدن این استثناها اجرای برنامه‌های قطب رشد، مرکز پیرامون و اقتصاد سیاسی در کشور می­باشد. به ­عبارت دیگر هر چند استقرار دولت در یک شهر سبب افزایش سرویس­دهی به شهرها می­گردد، اما میزان تاثیر برنامه های قطب رشد، مرکز پیرامون و اقتصاد سیاسی بیش‌تر از تاثیر زمان استقرار دولت در شهرها است. شکل 4، مهم­ترین عوامل تاثیر گذار بر کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی در شهرهای ایران در سال 1375 را نشان می‌دهد.

 

 

شکل 4. مهمترین عوامل تاثیر گذار بر کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی در شهرهای ایران در سال 1375

 

 

 

بررسی کیفیت شاخص­های فرهنگی و اجتماعی در سال 1385 

شاخص مرکب کیفیت (شاخص توسعه یافتگی) برای هر یک از
شهرها در جدول 3،  محاسبه و در شکل 5، نمایش داده شده‌ است. مطالعه جدول 3 و  شکل 5، نشان می­دهد که فاصله شاخص فرهنگی و اجتماعی میان شهرهای مورد مطالعه نسبتا زیاد است.

 


جدول3. شاخص­ کیفیت فرهنگی و اجتماعی در  جامعه آماری مورد مطالعه در سال 1385

 

نام شهر

شاخص کیفیت زندگی فرهنگی و اجتماعی

نام شهر

شاخص کیفیت زندگی فرهنگی و اجتماعی

نام شهر

شاخص کیفیت زندگی فرهنگی و اجتماعی

سمنان

904/0

ایلام

662/0

کرمان

478/0

 

قزوین

758/0

قم

638/0

بندرعباس

472/0

 

یاسوج

724/0

اردبیل

634/0

سنندج

461/0

 

گرگان

719/0

بوشهر

625/0

همدان

443/0

 

بیرجند

717/0

رشت

618/0

شیراز

441/0

 

ساری

682/0

شهرکرد

587/0

بجنورد

44/0

 

یزد

678/0

تبریز

546/0

خرم­آباد

433/0

 

زنجان

677/0

ارومیه

533/0

اهواز

352/0

 

اصفهان

669/0

تهران

51/0

کرمانشاه

341/0

 

اراک

649/0

مشهد

48/0

زاهدان

341/0

 

                         

 

 

 

شکل 5.  نمودار کیفیت شاخص­های فرهنگی و اجتماعی در  مرکز استان‌های ایران در سال 1385

 

 

به­ گونه­ای که در این سال شهر سمنان با شاخص بالاتر 9/0 بهترین شهر ایران از نظر فرهنگی و اجتماعی است و شهر زاهدان با شاخص 34/0 ضعیف­ترین شهر ایران از لحاظ فرهنگی و اجتماعی می­باشد.

   شهرهای مورد مطالعه متناسب با شاخص توسعه انسانی (موریس) خودر در سه طبقه ضعیف با کیفیت شاخص زیر 5/0، متوسط با کیفیت شاخص 5/0 تا 8/0 و خوب با کیفیت شاخص 80/ تا 1 تقسیم­بندی شده­اند.

به این ترتیب از میان مراکز استان‌های کشور تنها شهر سمنان از لحاظ کیفیت شاخص­های فرهنگی و اجتماعی توانسته­است در ردیف شهرهای با کیفیت خوب از لحاظ سطح زندگی قرار گیرد. 11شهر زاهدان، کرمانشاه، اهواز، خرم­آباد، بجنورد، شیراز، همدان، سنندج، بندرعباس، کرمان و مشهد به­ ترتیب توسعه نیافته­ترین مراکز استان‌های کشور از لحاظ کیفیت شاخص­های فرهنگی- اجتماعی بوده و در ردیف شهرهای با سطح  کیفیت پایین قرارگرفته­اند.

کیفیت شاخص­های فرهنگی و اجتماعی در سایر شهرهای مورد مطالعه متوسط بوده­است. البته در میان شهرهایی که از لحاظ کیفیت شاخص­های فرهنگی و اجتماعی در طبقه متوسط قرار گرفته­اند نیز تفاوت زیادی مشاهده می­شود. چنان­چه کیفیت شاخص­های مورد مطالعه فرهنگی اجتماعی در تهران تا حد زیادی از کیفیت این شاخص­ها در شهر قزوین پایین­تر است. نقشه 2، کیفیت شاخص­های فرهنگی و اجتماعی را در شهرهای مختلف کشور در سال 1385 را نشان می­دهد.

 

 

 

 

 

راهنمای نقشه

 

 

نقشه 2. کیفیت شاخص­های فرهنگی و اجتماعی  در شهرهای مورد مطالعه در سال 1385

 

تحلیل و  علت­یابی مسائل

تجزیه و تحلیل رابطه میان کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی و موقعیت جغرافیایی شهرها نشان می­دهد که کیفیت شاخص‌های فرهنگی و اجتماعی در شهرهای واقع در مرکز، شمال و شمال غرب کشور بسیار مناسب­تر از کیفیت شاخص‌های فرهنگی و اجتماعی در شرق و جنوب کشور مخصوصا مراکز استان‌های مرزی شمال شرق، شرق و جنوب کشور می­باشد.

   نتیجه آن­که بخش از نتایج به­دست آمده را می­توان در چارچوب نظریه جبرگرایی محیطی تحلیل نمود. بدین شکل که یکی از دلایل بهتر بودن شاخص در شهرهای نیمه شمالی نسبت به شهرهای نیمه جنوبی و شهرهای نیمه غربی نسبت به شهرهای نیمه شرقی پتانسیل­های محیطی بهتری همچون منابع آب بهتر، حوزه های آب­ریز بیش‌تر، خاک مساعدتر و ... می­باشد.

   به­نظر می­رسد بخشی دیگر از نتایج به دست آمده را می­توان در غالب نظریه مرکز پیرامون تحلیل نمود. بدین شکل که شهرهای واقع در استان‌های مرکزی و شمالی کشور (منظور شهرهای واقع در دایره فرضی روی شکل است) در نقش مرکز می­باشند. در این شهرها افراد تحصیل­کرده بیش‌تری زندگی می­نمایند، متوسط شاخص کیفیت زندگی بالاتر است، امکانات آموزشی و فرهنگی بیش‌تری وجود دارد به­ همین سبب معمولا نخبگان میل بیش‌تری به مهاجرت به این شهرها دارند، طبیعتا در این شرایط کیفیت زندگی در ­این ­گونه شهرها بالاتر است.

  در مقابل شهرهای واقع در مناطق مرکزی شهرهای واقع در استان‌های مرزی کشور قرار دارند. این شهرها از امکانات آموزشی کمتری برخوردار هستند، جمعیت تحصیل کرده کمتری دارند و معمولا با پدیده فرار مغزها روبه­رو هستند طبیعی است در چنین شرایطی متوسط سطح زندگی در شهرهای فوق پایین­تر از متوسط کشور باشد.

   از نکات دیگر مورد توجه قرار گرفتن شهر تهران در رتبه 19 می‌باشد. با وجودی که این شهر از شاخص­های آموزشی بسیار بالایی برخوردار است، اما ضعیف بودن شاخص طلاق در این شهر از دلایل اصلی افت شاخص فرهنگی و اجتماعی در شهر تهران می­باشد.

   به­ نظر می­رسد ضعف شاخص فرهنگی و اجتماعی در شهر تهران را می­توان به نظریه پخش فضایی پدیده­های اجتماعی و فرهنگی نسبت داد. بدین­ شکل که شهر تهران به عنوان پایتخت کشور مرکز تقلید از الگوها و مدهای رایجی است که در خارج کشور رواج دارد. بخشی از این الگوها و مدها نیز گرایش به طلاق و زندگی مجردی است که ابتدا وارد شهر تهران گردیده ­است. بدیهی است انتظار می­رود این الگوها بعد از گذر زمان به سایر شهرهای کشور نیز تسری پیدا نمایند.

   به­ نظر می­رسد ضعف بیش از اندازه شهرهای واقع در استان‌های مرزی غربی را می­توان در چارچوب نظریه اقتصاد سیاسی که در چارچوب جنگ ایران و عراق و تاثیر آن بر ساختارهای اقتصادی و اجتماعی شهرهای غرب ایران توجیه نمود. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که در این دوره تاثیر اقتصاد سیاسی بر ساختارهای اجتماعی به نسب سال 1375 کمتر گردیده ­است.

  بررسی رابطه میان کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی و دوره‌ای که شهرها به مرکزیت استان رسیده­اند نشان می­دهد که بر خلاف سال 1375 کیفیت شاخص در شهرهای دوره­های مختلف به یکدیگر نزدیک شده­ است. اما با وجود این کیفیت شاخص در شهرهای دوره­های هفتم، ششم و چهارم بهتر و در شهرهای دوره دوم ضعیف­تر است.

  در تحلیل یافته­های حاصل شده می­توان گفت هر چند نتایج بدست آمده از شاخص­های فرهنگی و اجتماعی سال 1375 را می­توان در غالب نظریه دولت و شهرنشینی تحلیل نمود، بدین‌گونه که استقرار زودتر دولت در یک شهر موجب بهبود امکانات فرهنگی و اجتماعی در شهرها می­شده ­است، اما امروزه با ورود انواع سیستم­های اطلاع رسانی که سبک زندگی واحدی را در تمام جهان تبلیغ می­نمایند، تغییرات در باورهای فرهنگی و هنجارهای اجتماعی به اپیدمی در سرتاسر جهان ازجمله در شهرهای کشور ما تبدیل گردیده­ است. به ­گونه­ای که تغییرات اجتماعی که می­تواند موضوع پخش فضایی باشد با سرعت زیاد در شهرهای مختلف کشور پخش گردیده ­است. به­ عبارت دیگر در زمینه مسائل اجتماعی و فرهنگی دیگر همانند گذشته اسقرار دولت در یک مکان به گسترش یک شیوه زندگی خاص کمک نمی­نماید، بلکه امروزه آن­چیزی که امر گسترش را تسریع می‌کند دستگاه­های ارتباطی و سیستم­های تکنولوژی جدید می‌باشد که در دسترس همگان است. به دلیل تفاوت موجود در شهرهای کشور در استفاده از سیستم­های جدید ارتباطی همچون ماهواره، اینترنت و سایر دست آوردهای جدید بشر در علم ارتباطات در دوره 10 ساله منتهی به سال 1385 شاهد رشد S شکل منحنی پخش در طول زمان هستیم به ­گونه­ای که سرعت تغییرات اجتماعی و فرهنگی در برخی از شهرهای کشور سریع­تر و در برخی دیگر از شهرهای کشور آرام­تر می­باشد، به­ همین سبب می­باشد که کیفیت شاخص اجتماعی و فرهنگی در شهرهای مختلف با یکدیگر متفاوت است. شکل6، مهم­ترین دلایل تاثیرگذار بر کیفیت شاخص­های فرهنگی و اجتماعی در شهرهای مورد مطالعه در سال 1385 را نشان می­دهد.

 

 

شکل 6. مهم­ترین دلایل تاثیرگذار بر کیفیت شاخص­های فرهنگی و اجتماعی در شهرهای مورد مطالعه در سال 1385

 

 

بررسی سوال­های تحقیق

1. ارتباط میان زمان تبدیل شهرها به مرکز استان و کیفیت زندگی چگونه است؟؟

در سال 1375 کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی در شهرهایی
که دولت زودتر در آن‌ها استقرار یافته بهتر از سایر شهرها است. 

   جدول4، کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی در شهرهایی که در دوره­های مختلف به مرکزیت استان رسیده­اند را نشان می‌دهد.

 


 

 

جدول 4. کیفیت شاخص­های فرهنگی و اجتماعی سال 1375 در شهرهای دوره­های مختلف


دوره­ای که شهرها به مرکزت استان رسیده­اند

شهرهای دارای شاخص ضعیف

شهرهای دارای شاخص متوسط به پایین

شهرهای دارای شاخص متوسط

شهرهای دارای شاخص خوب

شهرهای دوره اول

20 درصد

40 درصد

30 درصد

10 درصد

شهرهای دوره دوم

100 درصد

-

-

-

شهرهای دوره سوم

33 درصد

33 درصد

33 درصد

-

شهرهای دوره چهارم

20 درصد

40 درصد

20 درصد

20 درصد

شهرهای دوره پنجم

-

-

-

-

شهرهای دوره ششم

-

100 درصد

-

-

شهرهای دوره هفتم

-

100 درصد

-

-

             

 

 

شکل 7،  کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی در شهرهایی که

 در دوره­های مختلف به مرکزیت استان رسیده­اند را نشان می­دهد.

 

 

 

 

شکل 7.  نمودارکیفیت شاخص­های فرهنگی و اجتماعی سال 1375 در شهرهای دوره­های مختلف

 

 

اهمیت رابطه زمان استقرار دولت و کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی در سال 1385 کمتر شده­است. جدول 5، کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی در شهرهایی که در دوره­های مختلف به مرکزیت استان رسیده­اند را نشان می­دهد.


 

جدول 5. کیفیت شاخص­های فرهنگی و اجتماعی سال 1385 در شهرهای دوره­های مختلف

دوره­ای که شهرها به مرکزیت استان رسیده­اند

شهرهای دارای شاخص ضعیف

شهرهای دارای شاخص متوسط

شهرهای دارای شاخص خوب

شهرهای دوره اول

50 درصد

50 درصد

-

شهرهای دوره  دوم

100 درصد

-

-

شهرهای دوره سوم

67 درصد

33 درصد

-

شهرهای دوره چهارم

20 درصد

70 درصد

10 درصد

شهرهای دوره پنجم

-

-

-

شهرهای دوره ششم

-

100 درصد

-

شهرهای دوره هفتم

33 درصد

67 درصد

-

 

 

شکل 8، کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی سال 1385 شهرهایی
که در دوره­های مختلف به مرکزیت استان رسیده­اند را نشان می‌دهد.

 

 

 

شکل 8 .  کیفیت شاخص­های فرهنگی و اجتماعی سال 1385 در شهرهای دوره­های مختلف


 


2. آیا با گذر زمان وضعیت کیفیت زندگی در شهرهای مرکز استان ایران روند تعادل می­گیرد؟

برای بررسی این فرضیه از تکنیک ضریب آنتروپی استفاده شده است. نتایج مستخرج شده نشان می­دهد که میزان آنتروپی شاخص­های فرهنگی و اجتماعی در سال 1375 رقم 2.74 ، در سال 1385 رقم 2.67 به­دست آمده­است. ارقام فوق نشان می‌دهند که در بازه زمانی 1375 تا 1385 کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی به سمت عدم تعادل حرکت نموده ­است.

بحث و نتیجه­گیری

این پژوهش با استفاده از شاخص­های عینی موجود در مرکز آمار ایران به مطالعه کیفیت زندگی فرهنگی و اجتماعی شهرهای مرکز استان سال 1385 کشور در 2 سرشماری 1375 و 1385 پرداخته و به نتایج زیر دست یافته ­است :

در سال 1375 بین شهرهای مورد مطالعه از نظر فرهنگی و اجتماعی تفاوت زیادی وجود دارد. میزان این تفاوت بسیار زیادتر از آن است که بتوان به اهداف توسعه پایدار به عنوان یک فرایند که لازمه بهبود و پیشرفت است و اساس بهبود وضعیت و رفع کاستی‌های فرهنگی و اجتماعی جوامع پیشرفته می­باشد دست یافت. به­نظر می­رسد در سال 1375 عواملی همچون اجرای سیاست­های اقتصاد سیاسی، قطب رشد و سیاست مرکز پیرامون در به وجود آمدن این تفاوت­ها نقش داشته ­باشد. برای از بین بردن این تفاوت­ها باید عدالت اجتماعی که موتور محرکه پیشرفت متعادل، متناسب و هماهنگ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تمامی جوامع و به­ویژه کشورهای در حال توسعه است اساس برنامه­ریزی­های کشور قرار گیرد. بدیهی است در صورتی که عدالت اجتماعی در برخورداری از امکانات مادی و معنوی کشور وجود داشته­باشد استاندارد زندگی مردم افزایش یافته و میزان رضایتمندی مردم نیز بهبود خواهد یافت.

در سال 1385 کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی در اکثر قریب به اتفاق شهرهای ضعیف و یا متوسط است. به­گونه­ای که در این سال تعداد شهرهایی که دارای شاخص فرهنگی و اجتماعی خوب هستند به مراتب از سال 1375 کمتر می­باشد. به­نظر می‌رسد اجرای سیاست­های اقتصاد سیاسی و قطب رشد در به‌وجود آمدن این شرایط تاثیر داشته ­است. از نکات جالب توجه در زمینه یافته­های فرهنگی و اجتماعی حاصل شده سال 1385 سرعت متفاوت تغییرات اجتماعی در شهرهای کشور است. به‌نظر می­رسد پدیده پخش فضایی دلیل این موضوع می‌باشد.

با توجه این تفاسیر به­ نظر می­رسد الگوی فرهنگی و اجتماعی موجود در شهرهای کشور تا دست­یابی به الگوی توسعه پایدار تفاوت زیادی دارد. بی­توجهی به مسائل اجتماعی، منفعل بودن نهادها و سازمان‌های اجتماعی کشور در مقابله هجمه فرهنگی اجتماعی بیگانگان، نبود برنامه­ریزی جامع فرهنگی و اجتماعی، تفاوت اساسی بین دیدگاه­های نسل­های مختلف کشور و هم‌چنین تفاوت میان دیدگاه­های حکومت و بخش­هایی از جامعه و در گذار بودن فرهنگ جامعه از مهم­ترین دلایل این موضوع می­باشد.

هم­چنین به­نظر می­رسد برای دستیابی به توسعه پایدار باید چشم­اندازی مهم و جدید در مدیریت و سیاست­گذاری عمومی کشور در عرصه فرهنگی و اجتماعی به وجود آید و تلاش شود تا به نحو روشن­تری نتایج آینده رفتارهای کنونی فرهنگی و اجتماعی مورد توجه قرار گیرد تا بدین وسیله راهکارهای بهبود وضعیت فرهنگی و اجتماعی و دستیابی به الگوی فرهنگی و اجتماعی توسعه یافته و پایدار برای آینده شهرهای کشور مشخص گردد. عدم توجه به این امر نه تنها سبب­ ساز توسعه پایدار فرهنگی و اجتماعی نخواهد گردید بلکه در آینده استاندارد زندگی فرهنگی و اجتماعی در شهرهای کشور را بیش‌تر دست‌خوش تغییر قرار خواهد داد.

از دیگر مطالبی که در پژوهش مورد واکاوی قرار گرفت رابطه میان زمان استقرار دولت و شاخص کیفیت زندگی می­باشد. نتایج حاصل شده نشان می­دهد که در سال­های قبل از 1375 استقرار دولت در یک شهر زمینه­ساز تغییرات فرهنگی و اجتماعی می‌گردیده ­است. این تغییرات دارای جنبه مثبت و یا منفی بوده‌اند. اما با گذر زمان و ورود وسایل ارتباط جمعی جدید به بازار این وسایل تا حد زیادی جای دولت را گرفته و زمینه تغییرات اجتماعی و فرهنگی را فراهم نموده­اند.

 

راهکارها

 برای پیشرفت و توسعه کشور در چارچوب توسعه پایدار راهکارهای زیر ارائه می­گردد :

ü افزایش بودجه و امکانات شهرهایی که از سطح زندگی پایین­تری برخوردارند؛

ü برای بهبود وضعیت کیفیت شاخص فرهنگی و اجتماعی در شهر تهران و دستیابی به توسعه پایدار شهری پیشنهاد می­شود که در کوتاه مدت حضور پررنگ­تر دستگاه­ها و نهادهای فرهنگی و اجتماعی کشور در عرصه وسایل جدید ارتباط جمعی داشته باشند برای تولید هنجارهای اجتماعی متناسب با وضع موجود جامعه و فرهنگ ملی کشور؛

ü  افزایش حمایت­های مالی و معنوی از بنیان خانواده و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی کشور؛

اجرای سیاست‌های کاهش روند مهاجرت و تشویق مهاجرت معکوس  به شهرهای مهاجرپذیر مانند تهران.



[1]. Quality of  life

[2]. Quality of  urban  life

[3]. Woolcock

[4]. Walker

[5]. Wigfield

[6]. Ontario

[7].  Requena

[8] . Esckape

[9] Human Development Index

[10] Fishbone diagram

[11]. Friedman

[12] .Coleman

[13] .Michalosac

[14] .Nussbaum

[15]. World Heath Organization Group

  1. REFERENCES

    1. Abdi, Abbas, Goudarzi, Mohsen,(1999), Cultural developments in Iran, Tehran, Ravesh Publications ,Iran.
    2. Abrahimzade, Jesus,Bazrafshan, Javad, (2007), Spatial Diffusion of Saffron Farming in Khorasan with Application of Hagerstrand Model, Journal of Geography and Development ,No. 9: 57-76.
    3. Arts and Cultural Department of Beautification Organization of Tehran. (2013), Urban quality of life, Tehran, Institute of city publication, Iran.
    4. Coleman, J,S. (1988), Social capital in the creation of human capital , American Journal of sociology: 95-112.
    5. Escape. (1998), Measuring well- being material progress and quality of life,

     

     

    1. Conference council of social service of NSW, Sydney.
    2. Farhoudi, Rahmat Allah. (2013), How to calculate the techniques Morris, PhD curriculum booklet.
    3. Friedman, M. (2007), Improving the quality of life: A holistic scientific strategy, Westport, Praeger Publishers.
    4. Ghaffari, Gholamreza, Omidi, Reza, (2011), Quality of Life Indicators of Social Development, Tehran, Shraze Publication, No. II.
    5. Haite. A.B.(2004), natural resource growth poles and frontier urbanization in Latin America, studies in comparative development: 50-57.
    6. Higgins, James. (2009), Creative problem solving techniques, translation Ahmadpoor Dariani, Mahmoud, Amirkabir Publications.
    7. Kelantari, Khalil, (2001), Planning and Regional Development, Tehran, Khoshbin Publications, Iran, No: I.
    8. Korde Zangane, Jaffar, (2002), Quality of life of the elderly and the factors affecting it, Tehran University, a master's thesis in sociology.
    9.  Lee, Everett. (1989), A theory of migration, Translator Bijan Zare, Compiled by abdali lahasaei zade, First Edition, navid Publication, Shiraz.
    10.  Marans, R. W. (2003), Modeling Residential Quality Using Subjective and Objective Indicators: Opportunities through Quality of Life Studies, IAPS Methodologies in Housing Research Conference, Stockholm, Sweden.
    11.  Michalos, A,C. and associated. (2005), Determinants of health and the quality of life in the Bella Coola Valley, Social Indicators Research, In press.
    12.  Neumayer, Eric. (2001), Analysis the human development index and sustainability: A constructive proposal, Journal of ecological economics:  137-149.
    13.  Nussbaum, M. (2000),Women and human development: The capabilities approach, Cambridge, Cambridge university press.
    14.  Rahman, T.,et al. (2003), Measuring the quality of life across countries: A sensitivity analysis of well- being indices, The paper presented at WIDER international conference on inequality, Poverty and human well- being,  Helsinki, Finland.
    15.  Rahnamaei, M.T. (2009), Government and urbanization in Iran, "Fundamentals of the theory of city and urban development in Iran, Journal of Geography and Regional Planning: 143-167.
    16.  Requena, F. (2003), Social capital, Satisfaction and Quality of life in the workplace, Journal social indicator research: 331-360.
    17.  Saifuddini, Franak. (2007), Urbanization and Urbanism , Iran, Tehran , Aij Publication
    18.  Shaqouei, H. (2008), new ideas in geography, Tehran, Gytashnasy Publications, Volume I, Seventh Edition.
    19.  Shookner, M. (1997), The quality of life in Ontario, Ontario, Ontario Social Development Council.
    20. Walker, A. Wigfield, A.  (2003), The social inclusion component of social quality, Amsterdam, EFSQ.
    21. Woolcock, M. Narayan, D. (1999) Social capital: Implications for development theory, Research and policy. The world bank observer, No. 15: 225-49
    22.  World Health Organization, (1995), The world health organization quality of life assessment: Position paper from the world health organization, Society science & medicine, No. 141: 1403-1409.

    28. www.  Sci. org.ir.