فرزاد فرناد؛ حدیثه کامران کسمایی؛ مهدی خاک زند؛ غلامحسین معماریان
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی متغیرهایی است که از دیدگاه ریختشناسی، شکلدهنده سامانه حیاط مرکزی، برای بهبود آسایش اقلیمی خانه در شهر کاشان، بوده و تعیین میزان همبستگی میان آنها است. این متغیرها شامل طول، عرض، ارتفاع بدنه، کشیدگی حیاط، وجود گودال باغچه، مساحت حوض، مساحت باغچه، تعداد حیاط، تعداد و جهات سرداب و حوضخانه و جهت قرارگیری ...
بیشتر
هدف از این تحقیق بررسی متغیرهایی است که از دیدگاه ریختشناسی، شکلدهنده سامانه حیاط مرکزی، برای بهبود آسایش اقلیمی خانه در شهر کاشان، بوده و تعیین میزان همبستگی میان آنها است. این متغیرها شامل طول، عرض، ارتفاع بدنه، کشیدگی حیاط، وجود گودال باغچه، مساحت حوض، مساحت باغچه، تعداد حیاط، تعداد و جهات سرداب و حوضخانه و جهت قرارگیری حیاط مرکزی میباشند. محدوده مطالعه بافت قدیم شهر کاشان که در حدود باروی جلالی است و جامعه آماری خانههای بافت قدیم میباشد. نوع پژوهش کاربردی و روش پژوهش توصیفی با بهرهگیری از آمار، تحلیل بر مبنای خروجیهای اس پی اس اس و تحلیل محتوا بوده است. در این مطالعه تعداد بیست خانه بهعنوان نمونه از جامعه آماری انتخاب شده و هر کدام از متغیرهای پژوهش براساس بازدید میدانی و منابع مکتوب بررسی و از نظر همبستگی پیرسون کنترل گردیده و با تحلیل محتوا جمعبندی و سپس نتیجهگیری گردیده است. این مطالعه از بابت تعداد و نوع متغیرها و بررسی همبستگی بین متغیرها برای خانههای حیاط مرکزی کاشان دارای نوآوری است. نتایج تحقیق نشان میدهد حیاط مرکزیهای کاشان بهطور میانگین دارای مساحت 6/440 متر مربع، طول 8/33 متر، عرض 5/17 متر، عمق بدنه 75/6 متر، کشیدگی حیاط مرکزی 38/1، مساحت حوض 7/48 متر مربع، مساحت باغچه 6/86 متر مربع، درصد مساحت حوض از حیاط 98/10، درصد مساحت باغچه از حیاط 7/19 ، تعداد حیاط 55/1، تعداد سرداب 75/1، 50% دارای حوضخانه و 70% دارای گودال باغچه و 65% دارای جهت قرارگیری جنوب شرقی میباشند. متغیرهای عرض و طول و مساحت حیاط و مساحت حوض و مساحت باغچه دارای همبستگی با یکدیگر بوده و حیاطها با مساحت بیش از 500 متر مربع دو سرداب دارند.
مریم محمدی
چکیده
هدف از مطالعه حاضر ارائه مدلِ تحلیلیِ ابعاد ریختشناسانه ورودی، مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی و بررسی ورودیهای اصلی شهر تهران میباشد. روش تحقیق کیفی-کمی بوده است. در بررسی نمونه از روش تحلیل اسنادی و مشاهده کامل (کارشناسمحور) و از روش پیمایش (108 نفر) استفاده شده و دادهها به صورت کیفی-کمی تحلیل شدهاند. از آنجا که بررسی ...
بیشتر
هدف از مطالعه حاضر ارائه مدلِ تحلیلیِ ابعاد ریختشناسانه ورودی، مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی و بررسی ورودیهای اصلی شهر تهران میباشد. روش تحقیق کیفی-کمی بوده است. در بررسی نمونه از روش تحلیل اسنادی و مشاهده کامل (کارشناسمحور) و از روش پیمایش (108 نفر) استفاده شده و دادهها به صورت کیفی-کمی تحلیل شدهاند. از آنجا که بررسی مشکلات ورودیهای شهری از منظر رویکرد پدیدارشناسی بررسی نشده، نوآوری پژوهش از حیث رویکرد و انتخاب نمونه موردی است. نتایج تحلیل کارشناسانه نشان داد که ورودیها از حیث جهتیابی نسبتا مطلوب و از حیث شناسایی نامطلوب هستند. نتایج تحلیلی پرسشنامهها، ضمن تأیید رویکرد کارشناسانه نشان دادند که ورودی ساوه در ابعاد شناسایی و با امتیاز عددی 77.8 ٪ (مجموع امتیاز طیف کم و خیلی کم) در نامناسبترین وضعیت است و از حیث کاراکتر جهتیابی نیز در وضعیت متوسط (56 ٪) قرار دارد. در این میان ورودی دماوند با امتیاز 66.7 ٪ در بهترین وضعیت است. در رابطه با انواع هویت قابل تشخیص، ورودی ساوه تنها شامل عنصر طبیعی است و ورودی دماوند از حیث پوششگیاهی (88 ٪) و فعالیت قابل انجام (63 ٪) در بهترین وضعیت قرار دارد. همچنین، ورودی کرج، بعد از دماوند بهدلیل وجود عناصر کالبدی (64 ٪) و کاربریهای شاخص (66 ٪)، مطلوب ارزیابی شده است. در تمامی ورودیها طیف غایی درون بودگی محقق نشده و تنها در ورودی دماوند (11 ٪) این سطح، بسیار کم ادراک شده است. براساس یافتهها، برای ایجاد ورودی مطلوب باید به هویت «شناسایی» و «جهتیابی» توجه داشت. نوآوری این پژوهش در انجام مطالعهای برای شهر تهران میباشد.